يكي از عكاسان جنگ:
چهارشنبه, ۰۷ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد/ سعيد صادقي گفت: عكسهاي جنگ عكاسي ايران را زيرورو كرد و به آن شخصيت و هويت داد. در زمان دفاع مقدس عكس نزديكترين رسانه به وقايع بود و با عينيت وقايع نفس به نفس بود.


به گزارش نويد شاهد به نقل از مهر، سعيد صادقي از عكاساني كه در زمان دفاع مقدس حضور داشت معتقد است نسل جوان با افرادي كه در جبهه ها حضور داشتند فاصله گرفته اند. وي كه در سال ۱۳۸۵ "نشان شجاعت" و در سال ۱۳۸۶ "نشان درجه يك هنري" شوراي انقلاب فرهنگي را دريافت كرده اين روزها از بي توجهي هايي كه به اين قشر مي شود گلايه دارد. صادقي در سال 1332 در تبريز متولد شد و تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم ادامه داد. وي فعاليت خود را با عكاسي فيلم سينمايي "جنگ اطهر" در سال 1356 شروع كرد و با شروع جنگ تحميلي در جبهه ها مشغول شد. صادقي تا به حال در نمايشگاههاي مختلف داخلي و خارجي مثل جشنواره عكس سينماي جوان، خانه عكاسان، فرانسه، زاگرب و نمايشگاه عكس يونسكو در ژاپن شركت و جوايزي از جشنواره هاي مختلف دريافت كرده است. همچنين تا به حال مجموعه كتابهاي "جنگ تحميلي"، "حلبچه"، "دفاع عاشقانه"، "انافتحنا"، "زندگي دوباره" از زندگي اسراي عراقي در ايران، "روايت فتح" و "شكوفه هاي شكسته" از وي منتشر شده است. دغدغه اين روزهاي وي اين است كه واقعيتهاي آن روزها و فعاليتهاي نسل وي براي جوانان بازگو شود.

*خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و هنر: از چه سالي براي عكاسي از جنگ به جبهه رفتيد؟

ـ سعيد صادقي: از همان روز دوم جنگ به جبهه رفتم. جنگ در شرايطي شكل گرفت كه جريانهاي سياسي در يك حالت هرج و مرج قرار داشت، اما نسلي فداكارانه به جبهه ها رفتند. در آن دوران مظلوميت انقلاب خيلي رواج داشت و براي همين جريانهاي مردمي به يك شكلي در انقلاب ذوب شده بودند. در اين ميان تعداد عكاسان جنگ كه صادقانه تصاوير آن دوران را به عنوان دفاع مقدس ثبت كردند به زور به تعداد انگشتان دست مي رسيد. خيلي از عكاساني كه براي عكاسي آمدند عكاس جنگ نبودند. اصلا عكاسي جنگ با عكس جنگ فرق دارد اما اين مفاهيم به طور درست در جامعه ما جا نيفتاده است.

*چه فرقي دارد؟

- عكس جنگ، نفس جنگ است نه پوسته ظاهري آن. تفاوت شليك يك گلوله با شاترزدن يك دوربين هنوز براي جامعه ما مشخص نشده است. حرف من اين است كه چرا ما از دفاع مقدس به عنوان يك غرور ملي روياي مشترك نساختيم. اينكه صرفا من در جنگ حضور داشتم مهم نيست بلكه جوانان هم بايد در اين روياي مشترك حضور داشته باشند چون اين سرزمين به آنها هم تعلق دارد. متاسفانه جنگ را ملي نكرديم اما در مورد عكاسي جنگ مسئله اين است كه عكاسان زودتر از سربازها كشته مي شوند. اين يك واقعيت است چون سرباز در هنگام حمله پشت خاكريز است اما عكاس مي ايستد تا بتواند عكس بگيرد. به همين دليل است كه در سالهاي جنگ عكسهاي ما زبان ارتباطي ما با جهان بودند. با اين همه شاهديم رفتارهاي خوبي با عكاسان آن دوران نمي شود. متاسفانه زنده ها زودتر از شهدا كشته شدند. ما صادقانه به ميدان رفتيم اما امروز مي بينيم افرادي براي ما تصميم مي گيرند كه سن و سال خيلي پايين تري دارند.

*از چه لحاظ؟

ـ بيشتر عكاسان دفاع مقدس حامي مالي نداشتند. با هزينه اي كه در آن دوران براي خريد نگاتيو خرج كردم مي توانستم خانه بخرم. با 30 هزار تومان مي شد يك خانه خريد. در حالي كه من 12 هزار تومان براي يك نگاتيو سياه و سفيد مي دادم يا اينكه 100 تومان براي رفتن به اهواز خرج مي كردم. حقيقت جنگ ما در ذات نفسهاي مردم ما بوده است. ما عمرمان را در اين راه گذاشتيم تا درختي به بار بنشيند. نه در آن دوران حمايت شديم نه الان.

*غير از شما چه عكاسان ديگري در جبهه ها فعاليت مي كردند؟
-علي فريدوني، كاظم اخوان، اميرعلي جواديان و چندين عكاس ديگر. كلا عكاسان جنگ به چند دسته تقسيم مي شدند. تعدادي كه از سوي رسانه هاي داخلي و خارجي سفارش گرفته بودند و عكاساني كه به صورت خودجوش به جبهه ها آمده بودند.

*اولين جايي كه واقعا جنگ را حس كرديد يا ترسيديد چه زماني بود؟

- حقيقت اين است كه چندبار ترس را احساس كردم اما اولين باري كه واقعا ترسيدم سال 1360 در چزابه بود چون به اندازه هشت سال جنگ گلوله ريخته شد. آن قدر تعداد شليكها زياد بود كه مي توانم بگويم حتي از زمين هم گلوله مي روييد . بعد از آن هم سگهاي آموزش ديده اي به سمت ما آمدند كه به راحتي يك انسان را تكه تكه مي كردند. از همان موقع تا الان از سگ مي ترسم. بچه ها گريه مي كردند چون شهرشان دست دشمن افتاده بود و من واقعا در آن لحظات به عمق جنگ رفتم. تا قبل از آن همه اش اندام جنگ را ديده بودم. باور و ايمان بچه هاي ما باعث مي شد كه بتوانند جلوي دشمن بايستند.

*باز هم ترسيديد؟

- يكبار ديگر نيز در محله اي به نام "چهل متري" در خرمشهر براي دومين بار حس كردم درون يك جنگ گير افتاده ام چون صبح با رزمنده ها صحبت كرده بودم و يك حالت صميميتي به وجود آمده بود اما عصر همان روز يك درگيري پيش آمد و عراقيها خانه به خانه را تجسس كردند. در آن لحظات لرزشي در تمام بدنم به وجود آمد چون خيلي از بچه هايي كه صبح همان روز آنها را ديده بودم كشته شده بودند و باور اين مسئله برايم سخت بود. يكبار هم در "سه راه مرگ" ترس واقعي را لمس كردم. اين مكان در شلمچه قرار داشت و موقعيت جغرافيايي آن طوري بود كه عراقيها نسبت به ما برتري داشتند. بعد از اينكه به انتهاي مسير رسيدم يك لحظه پشت سرم را نگاه كردم. غير از دو سه نفر، اندام رزمنده هايي را ديدم كه در اثر اصابت گلوله قطعه قطعه شده بودند و گوشتهايشان بالا و پايين مي پريد. وقتي اين صحنه را ديدم مغزم ديگر كار نمي كرد.

*خودتان مي دانستيد اين منطقه "سه راه مرگ" نام دارد و خطرناك است؟

- نه، بعدا فهميديم. چون معمولا كسي از آنجا زنده بيرون نمي آيد به اين نام معروف است.

*در اين لحظات عكاسي هم مي كرديد يا اينكه تحت تاثير چنين اتفاقهايي قرار مي گرفتيد و دوربين را كنار مي گذاشتيد؟

ـ عكاسي مي كردم اما بيشتر انسان درون جنگ برايم مهم بود. من سعي كردم به همه نقاطي كه درگيري بود سرك بكشم و همين باعث شد خيلي از كساني كه همراه من مي آمدند در دوره هاي بعد ديگر نيايند. دير گرسنه مي شدم و كم غذا مي خوردم. يك بسته بيسكوئيت براي 24 ساعت من كافي بود. اين براي همراهانم سخت بود.

* بر سر عكسهايتان چه بلايي آمد؟ هنوز آنها را داريد؟

ـ يكسري در سازمانهاي مختلف بود كه گم و نابود شدند. تعدادي هم در سازمانها و ارگانهاي مختلف به صورت پراكنده نگهداري مي شوند.

* قصد جمع آوري آنها را نداريد؟

ـ نه.

*چرا؟

ـ نسل ما احساسي بود. نسل جوان بايد با خرد وارد ميدان عمل شود نه اينكه مثل ما احساسي عمل كند. وقتي با احساس رفتار كني همه زندگيت را از دست مي دهي. هشت سال جنگ در اين كشور بوده است اما چرا نسل جوان امروز با ما يك روياي مشترك در اين زمينه ندارد؟

*اين را احساس مي كنيد يا به شما گفته اند؟

ـ هم احساس كرده ام و هم اينكه شنيده ام. خانواده و دانشجويانم به من مي گويند. نسل جوان با ما كه به جنگ رفته ايم فاصله گرفته اند چون نتوانستيم آنها را با روياي خود همراه كنيم. جنگ بايد يك پز ملي شكل مي داد و ملت ايران به آن افتخار مي كرد.

*فكر مي كنيد عكاسان ديگر نيز همين احساس را دارند؟

ـ نه. خيلي از آنها عكسهايشان را فروختند و از طريق جنگ پول بدست آوردند. طيفي از عكاسان كه اتفاقا حرفه اي هم بودند لنزهايشان را كور كردند و عكس نگرفتند. تعداد ديگري هم مثل من براي خودشان عكس گرفتند ولي آنهايي كه براي رسانه هاي خارجي كار مي كردند از پوسته ظاهري جنگ عكاسي كردند و از اين راه پول بدست آوردند. جنگ براي آنها مثل فيلمهاي Action بود ولي جنگ يك واقعيت است. امثال من سعي كرديم نفس جنگ را عكاسي كنيم.

*عكسهاي دوران دفاع مقدس چه تاثيري بر روند عكاسي كشور داشت؟

ـ عكسهاي جنگ عكاسي ايران را زيرورو كرد و به آن شخصيت و هويت داد. عكاسي ايران قبل از جنگ جهان بيني نداشت. در زمان دفاع مقدس عكس نزديكترين رسانه به وقايع بود. همه هنرها به صورت ذهني وارد جنگ مي شدند مثل نقاشي، تئاتر يا سينما يعني ميزانسنهاي ذهني داشتند ولي عكاسي با عينيت وقايع، نفس به نفس بود. براي همين من با وقايع جنگ زندگي كردم. عكسهاي جنگ تنها ارتباط قدرتمند ما با جهان خارج بود و توانست مظلوميت مردم را نشان دهد. عكسهاي دفاع مقدس زبان ملت ايران بود .

*هنوز هم جنگ را دنبال مي كنيد مثلا اينكه ببينيد افراد يا مناطقي را كه عكاسي كرده ايد به چه سرنوشتي دچار شده اند؟

ـ بله. سال 82 به "فاو" رفتم يا چند وقت قبل به سليمانيه.

* فرق كرده بودند؟

- خيلي فرق كرده بودند. شهرهاي شمالي عراق مدرنتر شده و از حالت روستايي خارج شده بودند اما هنوز سنگرهاي ما و يادگاريهاي بچه ها در سنگرهاي فاو بود. در شلمچه هم آثاري از بچه هاي ما وجود دارد.

*ديدن دوباره آن مناطق ناراحتتان كرد؟

- بله. در آن زمان بيشتر مردم عراق از ما بدشان مي آمد چون به آنها آموزش داده بودند كه از ما بدشان بيايد. رفتار آنها با بچه هاي ما خيلي بد بود.

*نياز امروز آثار هنري مربوط به دفاع مقدس چيست؟

- با اينكه دو دهه از جنگ گذشته اما هنوز خيلي از سوالهاي نسل جوان پاسخ داده نشده است. ناراحتي من از اين است كه جشنواره هاي عكس و فيلم جنگ در سطح ساده اي برگزار مي شوند. اين حماسه بايد ملي شود و در سطح عمومي گسترش پيدا كند. با نقاشيهاي ديواري يا ساختن چند فيلم يا حضور چند ستاره سينما نمي شود حقيقت دفاع مقدس را به مردم نشان داد. "ابوطالب امام" از عكاساني بود كه در زمان دفاع مقدس بسيار فعاليت كرد ولي در شرايط بدي از دنيا رفت در حالي كه اين روزها شاهديم كساني كه عكاسي شغل اصليشان نيست براي برپايي نمايشگاه مورد حمايت قرار گرفتند و براي برگزاري نمايشگاه وام دريافت كردند. نمونه ديگر "حسين پرتوي" است كه عكس ماندني او از تاريخ عبور كرد اما الان كسي از پرتوي حمايت نمي كند. عده اي مثل ما صادقانه به جنگ رفتند، عكس گرفتند، به فكر فروختن آثار و منفعت اقتصادي نبودند و تعدادي نيز از همان موقع عكسهايشان را فروختند. بايد از دفاع مقدس در ساختن كشورمان بهره مي برديم. حقيقت جنگ ما الان در كنج خانه هاي جدا افتاده است. بدنه دفاع مقدس در كنج خانه ها، عليل و به تنهايي نشسته و حتي پدر و مادرش هم ديگر تحمل او را ندارند.

* يعني شما فكر مي كنيد نتوانستيم از اين حماسه بهره ببريم؟

ـ نه اما مي توانستيم اين كار را كنيم چون ملت دانا و فهيمي داريم. آلمان و ژاپن با اينكه در جنگ صدمات زيادي ديدند اما الان جز كشورهاي پيشرفته دنيا هستند.

انتهاي پيام/ح
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده