روایتی برادرانه از «شهید عیسی غریبی»
دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۰۲
روایتی برادرانه را در ادامه می خوانید؛بیست و سوم ارديبهشت سال 61 به همراه هوشنگ صالحي براي يافتن خبري از برادرم عازم منطقه شديم . بعد از دوروز محل را پيدا كرديم.در پادگان حميد مستقر شده بودند. همسنگر نجف را در آنجا ديدم . او از صحبت كردن با ما خودداري مي‌كرد .انگار لال شده بود . به صالحي گفتم گمانم براي نجف انفاقي افتاده .
جستجو در پی برادرم

نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید عیسی غریبی/ در تاریخ 1342 در استان زنجان متولد شد . پدرش محمد رسول و مادرش جهان کریمی نام داشت . وی تا مقطع پنجم ابتدایی تحصیل کرد و قبل از شهادت به عنوان نانوایی اشتغال داشت . نامبرده مجرد بود این شهید با عضویت در ارتش به جبهه اعزام شد و در تاریخ چهاردهم اسفند 1361 بر اثر اصابت تیر در منطقه عملیاتی کردستان توسط کمولوها به شهادت رسید. مزار این شهید در امام زاده عقیل واقع می باشد .

روایتی خواندنی از عزیز غریبی برادر گرامی شهید عیسی غریبی آنچه در پرونده فرهنگی شهید در بنیاد شهید درج شده است را در ادامه می خوانید؛

جستجو

بیست و سوم  ارديبهشت سال 61 به همراه هوشنگ صالحي براي يافتن خبري از برادرم عازم منطقه شديم . بعد از دوروز محل را پيدا كرديم .

در پادگان حميد مستقر شده بودند. همسنگر نجف را در آنجا ديدم . او از صحبت كردن با ما خودداري مي‌كرد .انگار لال شده بود . به صالحي گفتم گمانم براي نجف انفاقي افتاده .

گشتن خود را ادامه داديم . با اعضاي ستاد تخليه شهدا صحبت كرديم . تنها از چند شهيدي كه به عقب آورده بودند , خبر داشتند . يك هفته بعد به ميدان ميني رسيديم . از وسايل بجامانده معلوم مي شد كه اتفاقات زيادي در آنجا رخ داده است.

به دنبال فرمانده يگان مستقر در منطقه , با سرتيپ ملاقات كرديم . نيمه شب بود كه او را در سنگرش ديديم . در مقابل اصرار من تنها مي گفت : آقا جان , برادرت يا شهيد شده يا اسير , شما چرا جانت را مي خواهي به خطر بيندازي ! ؟ منطقه هنوز پاكسازي نشده .

امكان هر حادثه اي وجود دارد . سرانجام او را راضي كردم كه همراه من كسي را براي شناسايي بفرستد . سربازي را از خط مقدم خواست كه در نگاه اول موجي به نظر مي رسيد , اما بعد فهميدم كه چقدر اين فرد شجاع و باهوش است .

او به من گفت : نگران نباش , برادرت را هر طور شده پيدا مي كنم . به منطقه رفتيم و كار را شروع كرديم .هنوز چند دقيقه‌اي از جستجو نگذشته بود كه پيكر شهيدي از همان تيپ پيدا شد . روزهاي بعد هم به همين منوال كار را ادامه داديم .

چهار روز گذشت وما 78 پيكر شهيد را از زير خاك بيرون كشيديم . آخرين آن برادرم بود كه اورا آخرين بار در ايستگاه راه آهن بدرقه كرده بودم .

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده