به مناسبت سالروز شهادت «نامه» شهید «علی اکبر صابری» منتشر شد؛
به گفته حضرت علی(ع) که می فرماید اگر در انبوده ابرها و یا در اعماق آبها (در دریا) قرار گیرید. آخر روزی دنیا را بدرود خواهید گفت، یعنی میمیرید پس از خدا بخواهد انسان هیچ مسئله ای برایش پیش نمی آید خوب دیگر مردم همه باید بفهمند جنگ یعنی چه؟ و رزم و جنگیدن در جبهه یعنی چه؟ و چه کمک هایشان را برای جبهه زیاد کنند.
نامه خواندنی یک شهید

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید علی اکبر صابری در سال 41 در ورامین در یک خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود . ایشان دارای سه برادر و سه خواهر می باشند که یکی از برادرانشان به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند . شهید دردوران کودکی در آغوش گرم مادر و بدون حضور پدر رشد یافت .

ایشان تا دوم دبیرستان بیشتر تحصیل نکردند و مانند برادرشان بیشتر علاقه به بسیج و فعالیت های انقلابی نشان می دادند و در سال های اول جنگ به همراه برادر به جبهه های جنگ اعزام شدند ولی جبهه از شهادت برادر بزرگترشان حدود چهار سال در جبهه ها خدمت می کردند و بالاخره در پانزدهم مرداد ماه سال 64 در منطقه ی فکه بر اثر اصابت تیر جام شهادت را نوشیدند و به دیدار حق شتافتند .

نامه به یادگار مانده  «شهید علی اکبر صابری» از جبهه های نبرد به خانواده اش را در ادامه می خوانید؛

نامه خواندنی یک شهید

وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله (عج) و نایب بزرگوارش حضرت امام (مدظله العالی) و با سلام و درود بر امت شهید پرور کشور اسلامی عزیزمان و با درود سلام بر رزمندگان دلاور اسلام که همانا بر خصم زبون میتازند و ندای هل من ناصر ینصرنی که آن زمان حسین ابن علی(ع) فرمود: هم اکنون لبیک گویان به پیش میتازند و هم چون مولایش حسین(ع) لرزه بر اندام آن نابخردان می اندازد. انشالله می رود که هم اکنون زباله دان تاریخ صدام جنایتکار را در خود جای دهد که مثل سودان این نمیری جنایتکار که با فرستادن نیروهای غول خود به کمک صدام که برای محو نمودن سربازان اسلام تلاش می کرد. سرنگون شد.

انشاالله به زودی زود اسلام بر همه این جنایتکاران پیروز می شود. خدمت مادر عزیزم بنت ابراهیم رحمه الله علیه تعالی سلام عرض می کنم. پس از عرض سلام سلامتی وجود گرامیتان را از خداوند متعال مسئلت می نمایم.

باری اگر از احوال اینجانب خواسته باشید الحمدالله از سلامتی کامل برخوردارم. مادر جان امیدوارم که همه شما در پناه ایزدمنان محفوظ باشید.

و همه به وظایفتان انشاالله عمل نمائید. که خداوند انشالله از همه ما راضی باشند. مادر جان شنیده ام که مردم از ترس موشک و بمباران به کوهها و خیابانهای پائین شهر آمده اند.

به گفته حضرت علی(ع) که می فرماید اگر در انبوده ابرها و یا در اعماق آبها (در دریا) قرار گیرید. آخر روزی دنیا را بدرود خواهید گفت، یعنی میمیرید پس از خدا بخواهد انسان هیچ مسئله ای برایش پیش نمی آید خوب دیگر مردم همه باید بفهمند جنگ یعنی چه؟ و رزم و جنگیدن در جبهه یعنی چه؟ و چه کمک هایشان را برای جبهه زیاد کنند.

خوب مادر این نامه من همه اش این حرفها شد ببخشید مرا مادر جان امیدوارم که صبر را پیشه کنید و برای همه رزمندگان دعا کنید که همه ما احتیاج به دعا داریم و به همه فامیل اگر توانستید یا آنها که سراغ من را می گیرند سلام برسانید و امیدوارم که جنگ به نفع اسلام هر چه سریعتر باتمام برسد.

به برادران و خواهران و شوهر خواهران و بچه های کوچک و بزرگ سلام برسانید. ضمناً یک روز رفتم پیش غلام و شما پیش او بودیم آن همه پیش ما آمد. البته چند روز پیش بود، چون شاید می خواست به مرخصی بیاید. نمی دانم آمده یا نه و همه بچه ها حالشان خوب است موید باشید.

صبح روز سه شنبه/ بیستم فروردین 64

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده