لحظه لحظه های با ارزش و پر عظمت است . امشب همچون شب عاشورای حسینی است که می بایست راه خویش را انتخاب نمود یا به صف یاران حسین پیوست و یا او را تنها گاشت و میدان را برای یزدیان بازگذاشت نه نه هرگز من ایینکار را نخواهم کرد . و چگونه می شود کسی که به فرمان رهبرش و به دنبال پیام امامش قدم در راه نهاده حال از اینجا برگردد چگونه می شود
وصیت شهید «محمد انصاری» دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد انصاری دماوندی، هشتم فروردین 1339، در شهرستان پیشوا به دنیا آمد. پدرش حسن، کشاورزی می کرد و مادرش مهین نام داشت. دانشجو بود. ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفدهم مرداد 1361، در جاده اندیمشک اهواز به شهادت رسید. مزار وی در امامزاده جعفر زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید به یادگار مانده از شهید «محمد انصاری» در سالروز شهادتش می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزند حسن دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان شماره شناسنامه یک تاریخ تولد 1339

ام حسبنم ان تدخلوا الجنه و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین ( سوره ال عمران آیه 141 )

گمان می کندی به بهشت داخل خواهید شد بدون اینکه خدا امتحان کند و انان که جهاد در راه دین کرده اند انها که در سختیها صبر و مقاومت کنند مقامشانرا بر عالمی معلوم گردد.

بنام خدا که تمامی خلقت از ان اوست سخن را اغاز می نمایم :

درود به رهبر مستضعفان جهان پیر جماران حضرت ایة الله عظظمی الامام روح ا...الموسوی خمینی (که تمامی عمرم فدای لحظه لحظه عمرش باد) و درود به تمامی شهیدان گلگون کفن که (همچون شمع خود سوختند تا روشن گر راه دیگران شوند ) و درود به معلولین ( این شهدای زنده و این سندهای عینی امریکا و ابر جنایتکاران شرق و غرب) و درود به یاران همیشه در سنگر خمینی بت شکن (ایت الله مشکینی، ایت الله خامنه ای، ایت الله رفسنجانی ...) وسلام :

سلامی که از قلب یک عاشق به خدا یک شیفته الله که هر آن برای رسیدن به خدایش لحظه شماری میکند بر میخزید و آنانکه راه خویش یافته اند و قدم در آن نهاده اند .

لحظه لحظه های با ارزش و پر عظمت است . امشب همچون شب عاشورای حسینی است که می بایست راه خویش را انتخاب نمود یا به صف یاران حسین پیوست و یا او را تنها گاشت و میدان را برای یزدیان بازگذاشت نه نه هرگز من ایینکار را نخواهم کرد .

و چگونه می شود کسی که به فرمان رهبرش و به دنبال پیام امامش قدم در راه نهاده حال از اینجا برگردد چگونه می شود کسی که شادیهای زندگی را و اسایش و راحتی را رها کرده اینک در اینجا که زمان .

زمان امتحان ازمایش خداوندی است قدم عقب بگذارد چگونه می شود کسی که در مادر خواهر و برادر و بستگانش را ترک نموده در این زمان پایش بلغزد و نتواند تصمیم بگیرد و چگونه می شود کسی که همسرش ، شریک زندگیش ، یاورش ، الله را تنها گذاشته و او را به خدا سپرده.

هم اکنون در این بر حساس که اسلام جز با خون پاکان پایدار نخواهد شد و مکتب نیاز به خون دارد به برگردد و دعوت خدا را نپذیرد و ان هم در زیر خمپاره و رگبار گلوله های دشمن خدایا یاریم کن تا امشب در صحنه کار زار حاضر شوم و همچون یاران اقا عبدالله الحسین (ع) بجنگم و به شهادت این فوز عظیم الهی نائل گردم.

و لیاقت و توفیق این را پیدا کنم که به ملکوت اعلا برسم و بیکباره با یک جهش از عالم خاک به خدا برسم پروردگارا توفیق ان ده که بتوانم توبه کنم و نیز سعادت بخشش ترا داشته باشم تا بتوانم در صف عاشقانت قرار گیرم.

بار الها خالصم کن خالصم کن ، خالصم کن تا حرفم عملم ، و تمامی اعضاء و جوار باری تو باشد و به راه تو رود و حال که اماده گشته ام که به جبهه بروم و به جهاد برخیزم هر چه که خود با کمال عمل و با اغوش باز پذیرا هستم و رضایم به رضای خدا

و اینک سخنی چند با عزیزانم دارم :

پدر مهربانم :

چه سختی هایی که بخاطرم متحمل نشدی روزها در افتاب گرم و سوزان عرق ریختی تا بتوانی مرا بثمر رسانی ، رنجها بردی تا من در کمال ارامش و راحتی بسر برم ، اکنون زمان خداحافظی و وداع است من به دیدار خدا می روم و از تو می خواهم برایم طلب عفو و بخشش نمائی باشد که خدا از تقصیراتم درگذرد

مادر مهربانم :

تو نیز در تربیت من نقش بسزایی داشتی چه شبها که نخوابیدی و چه رنجها نبردی تا توانستی مرا بزرگ کنی و باز هم من قدرت را ندانستم که بهشت زیر پایت هست ندانستم از خدا برایم طلب بخشش کن از مادرت زهرا بخواه که شفاعت مرا نزد خدا بنماید.

و تو همسر عزیزم تو را نیز در سراسر یک سال زندگیمان ازار داده ام چه شبها که ترا تنها گذاشتم چه ساعتها که در فکر تو نبودم اما تو دم بر نیاوردی و صبر کردی می دانم که بعد از خدا تمامی امیدت به من می باشد اما اینک ترا به خدا سپرده ام و تو نیز امیدت به او باشد.

که او تو را یاری خواهد کرد اما اینبار خدا مرا خوانده است و من اگر توفیقش را داشته باشم بسوی او می روم می دانم که در غم دوری من رنج خواهی برد و غذاب خواهی کشید اما چون من بخاطر خدا قدم در این راه نهاده ام تو نیز در فراقم صبر داشته باش.

و قدم در راه هشدشا که همان راه بت شکن زمان خمینی قهرمان است بگذار تا هم خدا خشنود گردد و هم من سعی کن همچون زینب تحمل سختی ها را داشته و پیام خون مرا به همه برسانی بگوئی که من بدنبال پیام رهبرم ، قائدم ، سرورم بپا خواستم تا او را یار یکنم و مستضعفین جهان را از بند مستکبران رها سازم.

برادرم :

امیدوارم از من ناراحتی نداشته باشی به تو توصیه می کنم همیشه طفدار این انقلاب اسلامی و امام باشی و با کمال قدرت از ان دفاع نمائی و تو پیرو و مقلد راستین برای او باش و پیروی که دستورات رهبرش را بدون ناراحتی و چون چرا می پذیرد و اجرا می کند

خواهرم :

و شما دوستان و آشنایان من نتوانستم آنچه را که وظیفه داشتم در حق شما به اجرا در اورم و انجام دهم شما به بزرگی و عزت خود مرا ببخشید و در نهایت مطیع ولی امر ، ولایت فقیه که همان رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی است باشید تا انقلاب ضربه نخورد.

خدا به همه شما صبر و عزت عطا بفرماید/ محمد انصاری

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده