شهادت از منظر شهیدان فرهنگی
سه‌شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۲
شهيد غلامعلي كريمي پیر بلوطي در بخشی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: می‌گویید خدایا! چرا باید این همه جوان از بین بروند؟ جواب چراها را باید از وصیت‌نامه‌های شهدا گرفت. اگر خون دلیران ما نبود، ایران سنبل استواری و مقاومت قرار نمی‌گرفت.
اگر خون دلیران ما نبود ایران سنبل مقاومت قرار نمی‌گرفت


به گزارش خبرنگار نوید شاهد،
دوران ارزشمند دفاع مقدس گنجینه­ای گرانبها از وجود دلاورمردانی است که در حماسه­‌ای بزرگ آیین جهاد را جاودانه ساختند و خود در عین سادگی راست­قامتانه تا آستان دوست پرگشودند. میراث به جامانده از این عزیزان ودیعه­‌ای گرانسنگ است که باید نسل به نسل حفظ شود تا بتواند ضامن بقا و استواری ایمان آیندگان شود. در این گزارش به موضوع شهادت از منظر شهدای فرهنگی پرداخته‌ایم.

شهید رضا صالحی (1365- 1336 تهران)

شهادت، آرزوی قلبی من بوده [است] و شهدا همیشه زنده‌اند و شمع محفل بشریتاند؛ حماسه‌آفرینان سرنوشت‌ساز ملت‌های در بند و از بند رسته و خونی در رگ حیات اجتماعاند. آری! شهدا رهروان عاشقی هستند که با خون خود، تاریخ را می‌نگارند و حق را بر باطل پیروزی می‌دهند و خمیده نمی‌شوند و فرود نمی‌آیند. تیر خشمشان سینه خصم را می‌درد و لرزه بر هستی غاصبان می‌افکند و الله اکبر گویان در صف سبقت به سوی پیکار با دشمن، جانانه می‌ایستند. شهدا سربلندان، سرافرازان و به اهتزاز درآوردگان پرچم «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا» هستند و ادامه‌دهندگان راه حسین(علیه السلام) و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشند.

شهید خانعلی صالحی (1366- 1333 قم)

«رکعتان فی العشق لا يصحّ وضوهما الّا بالدّم» که «در عشق دو رکعت نماز است و وضوي آن درست نیست، مگر با خون.» و ما اکنون در نیت نماز عشقیم. عاشقانه رضای حق را طلب نموده و با یقین [به] باز آمدن آن ساعت معلوم، باز شهادت به اين می‌دهیم: «اشهد ان لا اله الا الله» و به خودش سوگند می‌خوریم که مرگ در زندگی سودايي نبود و رضای حق را طلب می‌نمایيم که «الهي رضاً برضاك» و چنانچه شما حاضران بر شهادتم بیدارید، چنین است با شما سخنم که هرجا بنگری، جلوه‌گه شهادت غیبی او است.

شهید نورالله طاهرخانی (1361- 1335 قزوین)

برای حراست از دین مقدس اسلام باید جان و مال داد و من آمده‌ام تا جانم را بدهم و با خونم درخت تنومند اسلام را آبیاری کنم و نامم را در دفتر سرخ تشیع که هر ورقش و هر سطرش با خون شهیدان نوشته شده است، ثبت کنم و با خون خود ندای اسلام را در تمام جهان طنین‌انداز کنم و به معبود و محبوب واقعی خود، یعنی الله برسم.

شهید حسن عضدی (1360- 1325 رشت)

خدای خود را شاهد می‌گیرم که از او خواستهام تا در راهش، یعنی در راه خلق مستضعف، شهید و شاهد باشم. جذبه و شور انقلاب، گاهی مرا چنان از خود بی‌خود می‌کند که نمی‌توانم به موج نپیوندم.

شهید اسدالله عمارت‌ساز (1360- 1340 کرمان)

مرگ سرخ و شهادت، بهتر از زندگی ننگین است. ما خون خود را در راه آزادگی و آزاد شدن از زیر بار استعمارگران و سلطهگران می‌دهیم و کشته می‌شویم، ولی هرگز ذلت و خواری را نخواهیم پذیرفت.

شهيد سعيد غلامي سرحقي (1365- 1343 تهران)

«والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضلّ اعمالهم» ؛ «و آنان که در راه خدا کشته شوند، پس هرگز اعمالشان تباه نخواهد شد.» ... این آیه در زندگی، پرده‌های زیادی را از روی چشمانم گشود و حقایق را برایم باز کرد تا آنجا که وقتی دیدم دوستان عزیزم هریک به مرور زمان پرپر شدند و باز مشاهده نمودم که خون این عزیزان سبب شد که دیگران که خوابیده بودند از خواب جهل برخاستند و ادامه راه این لاله‌های پرپرشده را دادند، [ایمان آوردم به اینکه] والله که هرگز اعمال این شهیدان تباه نخواهد شد.

شهید عبدالرحیم فیروزی (1365- 1340 فسا)

سلام ما و درجات تعالی پروردگار جهانیان، نثار شهدای در راه حق و حقیقت، از شهدای صدر اسلام تا شهیدان جنگ تحمیلی که با تقدیم هستی خود به هستی‌بخش عالم، دین مبین اسلام را از تهدید دشمنان که قصد نابودی آن را داشتند، [نجات دادند] و به طرف دوام و عظمت و عزت سوق دادند و این نعمت الهی را برای ما محفوظ نگه داشتند.

شهید محمدعلی فیض‌یاب قلعه‌جوقی (1362- 1337 سراب)

پروردگارا! هزاران هزار بار شکر که این نعمت را به من اعطا فرمودی که در راه تو کشته شوم. من که در هنگام زنده بودنم، نتوانستم به خدا و بندگان خوب خدا خدمتی کنم، باشد که با مرگم شاید نهالی به نهال‌های انقلاب اسلامی اضافه کنم.

شهيد غلامعلي كريمي پیر بلوطي (1363- 1342 شهرکرد)

باری برادران عزیز! جنگ، جنگ است و عزت و شرف ما هم در گرو جنگ است. اگر شهیدانی که ما دادیم، در نظرتان مجسم شود با خود می‌گویید خدایا! چرا باید این همه جوان از بین بروند و چرا باید اینطور بشود؟ جواب چراها را باید از وصیت‌نامه‌های شهدا گرفت. جواب ساده است؛ زیرا امام حسین(علیه السلام)، سردار مسلمانان و الگوي استوار و مقاومت و جنگجوی مبارز در میدان، چنین جواب داد: «اگر خون سرداران رشید ما همانند دلیران صدر اسلام نبود، حق بر باطل پیروز نمیشد.» اگر خون دلیران ما نبود، ایران سنبل استواری و مقاومت قرار نمی‌گرفت. خون شهید است که پیام آزادی می‌دهد. خون شهید در راه واجب الوجود است که پیام پیروزی مستضعفان را بر مستکبران و نوید دلنشین را سر می‌دهد. پس باید همیشه و همه وقت به یاد گلگون‌کفنان ایران زمین بود و آن‌ها را فراموش نکرد.

شهید علی‌رضا محمدبیگی (1364- 1341 تویسرکان)

شهدا زنده‌اند و نزد خدای خود روزی می‌خورند و شهیدان، شفاعت می‌نمایند و شهیدان، شمع محفل تاریخ بشریتاند و شهدا، قلب تپنده تاریخاند و مادرم! خوشحال باش که خداوند به شما مانند هاجر یک فرزند چون اسماعیل عطا نمود و شما او را در راهش قربانی نمودید و رضای خدا را بر رضای خود پیش‌تر دانستید.

شهید یعقوب مقبلی بهبهانی (1359- 1329 خرمشهر)

راه من، خط سرخ توحید و هدفم، استقرار همیشگی پرچم حق علیه باطل است و دوامش خون می‌خواهد و می‌دانم که خدای بزرگ، جان را ارزان می‌بخشد و با شهادت، آن را گران می‌خرد. از این رو است که می‌خواهم جانم را با شهادت به معامله بگذارم. در پایان چشم به راه رحمت خدا و بخشش دوستانم هستم. قبرم به ساده‌ترین شکل ممکن، ولی مزین به آرم جمهوری اسلامی باشد. من آرزوهای بسیاری دارم که شهادت پاسخگوی همه آن‌هاست. بدان امیدم که با شهادت خود بتوانم یاری‌دهنده [دین] خداوند متعال و هموارکننده راه حکومت او باشم و معتقدم هنگامی که قلب شهیدی از تپش می‌ایستد، قلب تاریخ قوی‌تر می‌گردد و حق، پابرجاتر و باطل، ناتوان‌تر می‌گردد.

شهید سیدمحمد موسوی درب امامزاده (1361- 1336 خمینی شهر)

سلام خدا بر شهیدان اسلام از صدر تا کنون و درود و رحمت خدا بر شهیدان انقلاب و جنگ تحمیلی ایران. درود بر شهیدانی که با پیکر لاله‌گون خود و با تن به خون آغشته خود، درخت اسلام را آبیاری کردند و براي رهبر و عشق خود، حسین(علیه السلام) و حسین زمان خود، خمینی بت‌شکن، شرق و غرب را پیموده و سرزمین اسلام و ایران را از زیر چکمه مزدوران آمریکایی عراق آزاد کردند و آزادی و استقلال و شرافت انسانی و سعادت دنیوی و اخروی را برای ملت غیور و شهیدپرور ایران به ارمغان آوردند.

شهید عباس مؤمنی (1360- 1339 اصفهان)

از آنجا که زندگی، صحنه پیکارها و میدان مبارزه‌هاست و با این پیکارها و مبارزات است که انسان بارور میشود و شکل میگیرد و استعدادهایش را بیرون می‌ریزد و آزادی‌اش را مییابد و راهش را میشناسد و خودش در راه خودش و برای مقصد خودش گام برمی‌دارد و به زندگیاش ارزش میبخشد، در این میان و در این صحنه پرپیکار و مبارزه، شهید نیز حاضر می‌شود و براساس انتخابش و هدفش، حرکت و پیکار و مبارزه ویژه خویش را آغاز می‌کند و پیوسته در آغاز حرکت، مبارزه خویش را از درون شروع می‌کند، پیکار و مبارزه علیه تمام زشتی‌ها و پلیدی‌ها، امیال و خواهش‌های نفسانی، کج‌روی‌ها و انحرافات اخلاقی خویش تا بتواند برای پیکار و مبارزه نهایی علیه کج‌اندیشان، منحرفین، مفسدین، زورگویان [و] استعمارگران حاضر در این صحنه، خود را مهیا سازد و پیروزمندانه از صحنه بیرون آید؛ حال کشته شود یا بکشد در هر دو صورت شهید [است] و گواه موفق صحنه زندگی خویش خواهد بود؛ زیرا اگر کشته شود، شهید افقی و اگر بکشد، شهید قائم خواهد بود. شهید کشته می‌شود تا انسان را از کم و کیف پیکار و مبارزات موجود در صحنه آگاه سازد و شهید کشته می‌شود تا با خون خود، اذهان آلوده به شرک و کفر را بشوید و نهال ایمان و یقین را به جایش برویاند و شهید کشته میشود تا رگهای بیخون انسانیت را خون بخشد، تا انسانیت از دست رفته دوباره جان گیرد و شهید میآید تا با شهادتش، جرأتش، ایثارش [و] از خودگذشتگیاش، به حیات فرعونیان، یزیدیان، پهلویان [و] صدامیان زمان خویش خاتمه دهد و شهید میآید تا چهرههای دورویی فروخته [شده] در قالب یک‌رویی را افشا سازد و ای خواهر و ای برادر! شهید می‌آید تا چگونه زیستن و چگونه مردن را به ما یاد دهد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده