خاطرات یکی از آزادگان؛
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۷
نوید شاهد _ "محمد صالح یوسفی" یکی از آزادگانی است که باوجود سن کم، سختی‌ها و شکنجه‌های اسارت را تحمل و اکنون با کوله باری از دردهای یادگاری از اردوگاه‌های عراق، روزگار خود را می‌گذراند. خاطره یکی از جانبازان و جوانترین اسرای ایرانی را در اسارتگاه های عراقی بخوانید.

به گزارش نوید شاهد همدان، آزادگان را باید از یادگاری‌های ارزشمند دوران هشت سال دفاع مقدس نام برد، کسانی که نماد غیرت، ایستادگی و مقاومت در مقابل دشمن هستند، کسانی که سخت‌ترین و دردناک‌ترین شکنجه‌ها را در مقابل دشمن بعثی تحمل کردند و دم برنیاوردند، کسانی که عاشقانه و دلیرانه پای آرمان‌های خود ایستادند و در بدترین شرایط روحی و جسمی پشت امام و امت را خالی نکردند. "محمد صالح یوسفی" یکی از آزادگانی است که باوجود سن کم، سختی‌ها و شکنجه‌های اسارت را تحمل و اکنون با کوله باری از دردهای یادگاری از اردوگاه‌های عراق، روزگار خود را می‌گذراند.

مخاطبان را به خواندن خاطرات یکی از نوجوانان اسیر در اردوگاه‌های بعثیان، دعوت می‌کنیم.

نوید شاهد همدان_ جناب آقای یوسفی شما در چه تاریخی و در چه عملیاتی اسیر شدید؟

یوسفی: در سال 1364 و در جریان عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به اسارات نیروهای بعثی درآمدم که بعدها در اسارتگاه رمادیه به همراه دوستان محبوس شدیم.

نوید شاهد همدان_ پس از اسارت شما را به کجا بردند؟

یوسفی: در همان اوایل اسارت دو ماهی را در استخبارات بودیم که یک سری اتفاقات افتاد و جلوه‌های از ایثار و ازخودگذشتگی رزمندگان را در آنجا شاهد بودیم به‌طوری‌که چند نفر از اسرا از رزمندگان غواص بودند که آن‌ها بیش از سایر اسرا مورد ضرب و شتم بعثیان قرار می‌گرفتند، سایر اسرا با دیدن این صحنه‌ها، هرکدام تکه‌ای از لباس‌های خود را به آن‌ها دادند و لباس‌های غواصی را پنهان کردیم تا غواصان اصلی به علت کتک و ضرب و شتم بیش‌ازاندازه آسیب نبینند.

نوید شاهد همدان_ شکنجه‌های اولیه در استخبارات چگونه بود؟

یوسفی: در دو ماهی که در استخبارات بودیم با بدترین و دردناک‌ترین شکنجه‌ها از جمله ضربه با کابل و سیم برق مواجه بودیم که علت این‌همه بی‌رحمی و خشونت بعثی‌ها وجود بسیجیان، سپاهیان و روحانیون در کنار ما بود، قسمت دردناک ماجرا این بود که در هنگام شکنجه، ناله‌ها و صدای شکنجه شدن بانوان اسیری که در همان استخبارات بودند، شنیده می‌شد و این مسئله بسیار موجب ناراحتی رزمندگان ایرانی بود که ناموس ایرانی، توسط بعثیان مورد شکنجه قرار می‌گرفتند.

نوید شاهد همدان_ پس از استخبارات به کجا رفتید؟

یوسفی: پس از مدتی به "دژبان مرکز" رفتیم که به دنبال این جابه‌جایی، بعد از مدت‌ها توانستیم به حمام برویم، البته حمامی وجود نداشت و ما در دستشویی که یک لگن در آن قرار داده بودند مجبور به استحمام بودیم که بعثیان پس از حمام اسرا را با بدن‌های خیس به بیرون از دستشویی‌ها می‌آوردند و با لباس‌های خیس آن‌ها را کتک می‌زدند که به علت شدت ضربه‌های وارده بسیاری از رزمندگان همان‌جا بیهوش می‌شدند پس از حمام نیز بعثیان لباس‌های گشاد و بلندی به ما دادند که هرکدام را چندین تا زدیم تا اندازه بشود. پس از گذشت 20 روز از استقرار در "دژبان مرکز" چندین نفر به داخل آسایشگاه آمدند و 12 نفر از اسرای کم سن و سال و نوجوان را جدا کردند و بدون اینکه چیزی بگویند ما را سوار مینی‌بوس کرده و به بغداد بردند، دیدن شهر بغداد برای اسرا بسیار جالب بود زیرا بر سر هر خیابان و کوچه‌ای تصاویر صدام نصب و از وی به‌عنوان "قهرمان قادسیه" یاد شده بود، پس از گذراندن از خیابان‌های طولانی به نزدیکی صداوسیمای عراق رسیدیم و سپس با پای‌برهنه در کنار خیابان به راه افتادیم تا به ساختمان صداوسیما برویم، در مسیر مینی‌بوس تا ساختمان صداوسیمای بغداد، ساکنان ساختمان‌هایی که بعثیان در آنها ساکن بودند، بر سر و صورت ما زباله و گوجه می‌زدند و با الفاظ عربی به ما توهین می‌کردند، همان‌جا به یاد اسرای کربلا افتادیم که مردم با خاندان پاک اهل‌بیت که از سلاله رسول الله(ص) بودند رحم نکردند پس چگونه انتظار می‌رفت که با ما رفتار خوبی داشته باشند. به ساختمان صداوسیما که رسیدیم در اتاقی پیش یک خبرنگار عراقی رفتیم که یک پایش کوتاهتر از پای دیگرش بود و لهجه خاصی داشت و ما روی صندلی‌هایی که به ردیف گذاشته بودند نشستیم و به ما متنی دادند و گفتند همان چیزی که روی همین کاغذ نوشته را باید بخوانیم و حرف اضافی نزنیم در غیر این صورت برایمان مشکل ایجاد خواهد شد. نفر اول احمد زارع رزمنده یزدی بود که پس از آماده شدن دوربین گفت: به نام خدا احمد زارع هستم از یزد، بنده کوچک‌تر از آن هستم که بخواهم برای مردم ایران پیام بدهم، بلافاصله ضبط برنامه را قطع کردند و وی را کتک زدند. پس از احمد زارع، نوبت بنده رسید که خود را معرفی کردم و بلافاصله نام چند نفر از هم بندهای خودم را گفتم که آن‌ها نیز زنده و سلامت هستند (البته زمانی که به ایران بازگشتم دیدم این کار من بارقه های امید بسیاری را در دل خانواده‌ها روشن کرده است، به‌طوری‌که هنگامی که از نمازخانه سپاه در همدان خارج شدم پیرمردی را دیدیم که از همه سراغ محمدصالح یوسفی را می‌گرفت، وقتی خودم را معرفی کردم ایشان به اصرار زبان مرا بوسیدند و گفتند تا قبل از دیدن فیلم اسارت شما، گمان می‌کردم فرزندم شهید شده ولی زمانی که پیغام شما را شنیدم امیدوار شده و نذر کردم برگشتید، زبانت را ببوسم و یا در هنگام بازگشت به منزل با 5 کیلو نامه از سراسر ایران مواجه شدم که به بنده ابراز لطف داشتند.

پس از پایان مصاحبه‌ها ما را در اتاقی بردند که روی میز انواع و اقسام خوراکی‌ها گذاشته شده بود و البته صبح زود که ما را از آسایشگاه آورده بودند، تشنه و گرسنه بودیم و بااین‌وجود به ما برای خوردن تعارف نکردند.

نوید شاهد همدان_ رفتار عراقی‌ها در داخل اردوگاه چگونه بود؟

یوسفی: پس از آن ماجرا به اردوگاه بازگشتیم، هر روز ظهرها در داخل حیاط اردوگاه مجبور بودیم زیر آفتاب به صف بنشینیم و سرها را به پایین بیندازیم، در این حین بعثیان با کابل به بدن‌های عرق کرده رزمندگان می‌زدند که شدت درد طوری بود که پوست با هر ضربه بلند می‌شد و بسیاری از رزمندگان بیهوش می‌شدند، پس از کتک زدن ساعت 4 بعدازظهر به داخل اردوگاه می‌رفتیم و تا ساعت 10 صبح همان‌جا می‌ماندیم و چنانچه کسی نیاز به قضای حاجت داشت چاره‌ای جز تحمل نداشت.

نوید شاهد همدان_ امکانات داخل اردوگاه چگونه بود؟

یوسفی: در داخل اتاقی که مستقر بودیم خمره‌ای سفالی تعبیه شده بود که پایه داشت و برای هفتاد نفر مستقر در آن اتاق به ازای هر نفر، یک لیوان ارتشی آب در خمره وجود داشت که در طول 24 ساعت سهمیه آب هرنفر در آن گرمای طاقت‌فرسای عراق، همان یک لیوان بود که به‌شدت باید از آن مراقبت می‌کردیم. در انتهای اتاق آسایشگاه قسمتی به‌عنوان سرویس بهداشتی بود که یک پیت نفت به‌عنوان دستشویی در نظر گرفته شده بود و چنانچه ظرفیت آن پر می‌شد، به داخل اتاق ریخته می‌شد و زیر پتوی اسرا می‌رفت که یک سال پس از اسارت تشتی به جای پیت گذاشتند و یک لوله فاضلاب از آن تشت به بیرون آسایشگاه کشیدیم.

نوید شاهد همدان_ از خاطرات بارز دوران اسارت بفرمایید؟

یوسفی: در سالروز رحلت امام راحل، علی اکبر ضرابی یکی از رزمندگان همدانی، تصویری از چهره امام راحل کشیده بود که جایگاهی درست کرده بودیم و من به عنوان مجری برنامه سالروز رحلت امام را برگزار می‌کردم، همه روبروی آن عکس به‌دور از چشم بعثی‌ها به عزاداری می‌پرداختیم، یک روز به لطف یکی از جاسوسان، بعثی‌ها به ناگاه به داخل اردوگاه آمدند و دنبال عکس امام گشتند، یکی از رزمندگان عکس امام را داخل قرآن پنهان کرده بود و همه زیر لب آیه وجعلنا «9 سوره یس» را می‌خواندیم که به لطف خدا چندین بار بعثی‌ها قرآن را ورق زدند ولی اثری از عکس نبود که این یکی از معجزات خداوند بود.

نوید شاهد همدان_ خبر تبادل اسرا را چگونه شنیدید؟ عکس‌العمل شما چگونه بود؟

یوسفی: در زمانی که خبر تبادل اسرا توسط رادیوی اردوگاه پخش شد ما در حال خواندن نماز بودیم و بعد از نماز به رادیو گوش دادیم که شور و شعفی وصف‌ناشدنی در اردوگاه برقرار شد و برخی گریه می‌کردند و برای نبود امام ناله سر می‌دادند.

نوید شاهد همدان_ درباره روز 26 مرداد بفرمایید؟

یوسفی: روز موعود فرارسید و مسئول آسایشگاه اسم اسرایی که قرار بود بازگردند را یک‌به‌یک خواند ولی اسم من و سه نفر دیگر را نخواندند، همان شب در حیاط اردوگاه ماندیم و بعد از گذشت پنج سال آسمان شب و ستاره‌ها را دیدیم، برخلاف این پنج سال شب به دستشویی رفتیم، حمام رفتیم و صبح فردا گفتند که صدام شما چهار نفر را نیز بخشیده و می‌توانید بازگردید و فردای همان روز صبح ساعت 7 سوار اتوبوس شدیم و از مرز خسروی وارد خاک ایران شدیم و تا پنج عصر که به اتوبوس‌های ایرانی رسیدیم تشنه و گرسنه و چهره‌های خسته و نالان با انواع و اقسام بیماری‌های جسمی بودیم، به محض ورود به خاک کشور همه آزادگان به سجده می‌افتادند و زمین را می‌بوسیدند و در اتوبوس‌های ایرانی با آبمیوه و خوراکی پذیرایی می‌شدند و در مقابل اسرای عراقی با کت‌وشلوارهای متحدالشکل سورمه‌ای و پیراهن‌های سفید و ساک به دست سوار اتوبوس‌های خود شدند و به عراق بازگشتند.

نوید شاهد همدان_ بارزترین جلوه‌های ایثار و گذشت را در اردوگاه‌های عراقی چه دیدید؟

یوسفی: در آسایشگاه‌ها اسرایی بودند که دست و پای آن‌ها قطع شده بود و یا برخی زخمی بودند که  سایر اسرا برای آن‌ها امدادگری و به آن‌ها کمک می‌کردند و باندهای زخم آنان را تعویض می‌کردند و یا زمانی که یکی از آزادگان مریض می‌شد، بقیه سهم آب و غذای خود را به وی می‌داد.

تلخی های اسارت در کنار گذشت و ایثار شیرین می شد

گفت وگو از پورعبدالله

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده