گفتگویی با پیشکسوت دفاع مقدس از استان اردبیل؛
نوید شاهد - مرتضی آقابالازاده جانباز شیمیایی و پیشکسوت هشت سال دفاع مقدس گفت: از کودکی با شنیدن حرفهای پدربزرگم نوعی حس بیگانه ستیزی در وجودم رشد کرده بود و از طرفی چون مقلد امام خمینی ره بودم، به دستور ایشان رهسپار جبهه شدم تا از کیان مملکتم دفاع کنم.

مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس

به گزارش نوید شاهد استان اردبیل؛ مرتضی آقابالازاده جانباز گرانقدر شیمیایی جنگ تحمیلی استان اردبیل، در مورد شوق و اشتیاق رفتنش به جبهه چنین می گوید: وقتی که بچه بودم و سن و سال کمی داشتم پدر بزرگم که جنگ جهانی را دیده بود برایم از حمله روس‌ها به ایران تعریف می کرد و می گفت که دلیر مردان وطن چطور با دست خالی در برابر اجنبی ایستادگی کردند. من هم که بچه بودم آرام آرام عشق به ناموس، وطن و حس بیگانه ستیزی در وجودم شدت گرفت و همان حرفهای پدر بزرگم باعث شد که بعدها اشتیاقم برای رفتن به جبهه بیشتر شود، ادامه این گفتگو را در نوید شاهد اردبیل بخوانید.


مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس
مرتضی آقابالازاده متولد 1346اهل روستای خرم آباد شهرستان مشکین شهر از توابع استان اردبیل هستم. در سال 1361در سن 15 سالگی به همراه پدر بزرگم و پسر عمویم به جبهه اعزام شدم و حدود 98 ماه در جبهه حضور داشتم.

مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس

از سال 61 تا حدود اواخر جنگ، در عملیاتهای مختلف از جمله عملیات مسلم بن عقیل، والفجر1، والفجر2، والفجر 4، خیبر، کربلای 4، کربلای 8، عملیاتهای بیت المقدس 2 و بیت المقدس 3 شرکت داشتم و آخرین عملیاتی که شرکت کردم عملیات مرصاد بود. درعملیات والفجر8 بود که به شدت مجروح شدم، پدرم هم در عملیات والفجر1 که باهم حضور داشتیم، درست در کنار من مجروح شد.


مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس

خاطره شیرین و بیاد ماندنی‌ترین نماز

این پیشکسوت هشت سال دوران دفاع مقدس ادامه داد: عملیات والفجر 8 بود که رزمندگان ما به دل دشمن یورش برده بودند. دوستان و همرزمانم تک به تک پرپر میشدند و نبرد به مراحل سختش رسیده بود. من در حین عملیات به شدت مجروح شدم و خونریزی شدیدی داشتم. بعد از اینکه منطقه عملیاتی فاو را رد کردیم، دیگر نتوانستم راه بروم .در یک نخلستان زیر درختان نخل افتادم، مدام درحالت خواب و بیداری بودم، کمی به هوش می آمدم و دوباره از شدت خونریزی و جراحت ناشی از اصابت ترکشها از هوش میرفتم. لحظه ای به هوش آمدم انگار صدای اذان به گوشم خورد در همان حالت بی حالی، با دست چپم که هنوز میتوانستم تکانش بدهم به خاک کف نخلستان دست کشیدم و به نیت تیمم مسح بر صورتم کشیدم و نیت کردم و شروع به نماز خواندن نمودم. در حین خواندن نمازم گاهی از هوش میرفتم و بعد از چند لحظه دوباره به هوش می آمدم. نمیدانستم دارم چند رکعت می خوانم و کدام ذکر را میگویم. این حالت برایم چندین بار تکرار شد و من نتوانستم از شدت ضعف نمازم را تمام کنم و بیهوش شدم. یکی از همرزمانم که کمی دورتر از من مشغول تیراندازی به طرف دشمن بود، این حالات مرا دیده بود و پس از بهبودی حالم به من گفت؛ نمازت در آن حال واقعا زیبا و دیدنی بود، تو مدام زیر لب ذکر نماز را میگفتی در حالی که اصلا حال خودت را نمیفهمیدی وآن نماز من شیرینترین نماز عمرم بود که خواندم، و این خاطره را هیچوقت فراموش نمیکنم .


مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس

تیر خلاص و امداد غیبی

آقابالازاده همچنین یک خاطره‌ای از امدادهای غیبی الهی تعریف کرد و گفت: در عملیات والفجر 8 زمانی که منطقه عملیاتی فاو بشدت زیر حملات توپ و تانک دشمن بود و تانکهای عراقی خیلی به ما نزدیک شده بودند، من که به شدت مجروح شده بودم به سختی خودم را به نخلستانی رساندم، در پشت نخلها کمین کردم، از شدت ضعف و بیحالی چشمانم بسته شد و بیهوش به زمین افتادم. بعد از چند لحظه دوباره به هوش آمدم صدای گوش خراش تانک عراقی را پشت سرم احساس کردم و همان لحظه فهمیدم کارم تمام است. از دور میشنیدم که سربازان بعثی یک یه یک، به طرف بچه های گردان ما که مجروح شده و به زمین افتاده بودند، تیر خلاص شلیک میکردند، هر لحظه به من نزدیک و نزدیکتر میشدند. همان لحظه شهادتین خودم را خواندم و منتظر شلیک تیر خلاص سرباز عراقی شدم. ناگهان در عین ناباوری، دیدم که سرباز عراقی به زمین افتاد و بقیه نیروها به سرعت عقب نشینی کردند. سرم را که چرخاندم دیدم که نیروهای خودی از پشت تانک دشمن را به گلوله بستند و برای همین بوده که سرباز عراقی نتوانست تیر خلاص را به طرف من شلیک کند و من همانجا امدادهای غیبی خداوند را با چشمان خودم دیدم .


مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس
علت و انگیزه اعزام و حضور در جبهه

وی ادامه داد: من از دوران کودکی با شنیدن حرفهای پدربزرگم نوعی حس بیگانه ستیزی در وجودم رشد کرده بود و از طرفی چون مقلّد امام خمینی(ره) نیز بودم و دستور ایشان بود که با حضور در جبهه ها از نظام اسلامی و کشور دفاع کنید، من هم مانند بقیه همرزمانم امر رهبرمان را اطاعت کرده و به جبهه های جنگ اعزام شدم.

مصاحبه اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس

وی در پایان به مناسبت چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس برای نسل امروز، گفت: من به عنوان کسی که لحظات شهادت دوستان و همرزمانم در کنارشان بودم و تمامی صحنه های جنگ را با تمام وجود و از نزدیک لمس کرده‌ام، به جوانها عرض میکنم که عزت این کشور که امانت شهداست را حفظ کنید. شهدای ما با پیروی از فرمایش حضرت امام حسین (ع) که فرمودند "هیهات مّنه ذلّه" زیر بار ذلت نخواهیم رفت، نگذاشتند وجبی از خاک کشور دست بیگانه بیفتد. پس جوان‌های ما باید سربلند و آزاده زندگی کنند، اگر الان تحریم هست، زمان جنگ هم  در تحریم بودیم. ما در سنگرها حتی گونی‌هایی که برای پر کردن خاک و درست کردن سنگر از آن استفاده می‌شد را هم تحریم کرده بودند و حتی با کمبود گونی مواجه بودیم. امروز نیز جانبازان شیمیایی هم اسپری های تولید کشور فرانسه را به خاطر تحریمها پیدا نمیکنند و مردم عادی که با کمبود داروهای وارداتی و تحریم شده مواجه هستند، این یعنی جنگ این بار با شکلی دیگر در جریان است و ملت ما با مقاومتشان امانتدار عّزت شهدا هستند. 







برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده