- اخبار

navideshahed.com

تصاویر رزمندگان استان مرکزی/ سری 424

تصاویر رزمندگان استان مرکزی/ سری 424

نوید شاهد استان مرکزی در راستای حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، تصمیم به انتشار تصاویر رزمندگان نموده که از سال ۹۴ به صورت سری در حال انتشار است. شما را به دیدن این تصاویر دعوت می‌کنیم.
رضا خودش اسمشو نوشت و رفت جبهه

رضا خودش اسمشو نوشت و رفت جبهه

این روایت، داستان پسر مهربان و خوبی است که از همان ابتدا، شور رفتن به جبهه را در سر داشت. مادر شهید رضا زارعیان از مخالفت‌های اولیه پدر، اصرارهای رضا برای حضور در جبهه و شهادت او در ۲۸ صفر می‌گوید.
دوازده سال گمنامی و بازگشت با یک مشت استخوان

دوازده سال گمنامی و بازگشت با یک مشت استخوان

این روایت، داستان پر درد و رنج مادری است که از دل روستای چنار خمین، پسر سومش رضا را راهی جبهه‌ها کرد. پسری که دوازده سال گمنام ماند و سرانجام با یک مشت استخوان به آغوش خانواده بازگشت. مادر شهید رضا اسکندری از لحظه شهادت فرزندش در عملیات خیبر و خاطرات شیرین شیطنت‌ها و اصرارهای او برای رفتن به جبهه می‌گوید.
خروش ضد صهیونیستی مردم اراک علیه جنایات ددمنشانه رژیم صهیونی

خروش ضد صهیونیستی مردم اراک علیه جنایات ددمنشانه رژیم صهیونی

در پی جنایات امروز رژیم صهیونسیتی در تعرض به خاک جمهوری اسلامی ایران و به شهادت رساندن جمعی از فرماندهان عالی رتبه نظامی، دانشمندان برجسته هسته‌ای و غیرنظامیان، امروز مردم متدین و بصیر استان مرکزی با راهپیمایی گسترده و حماسی ضمن اعلام انزجار از رژیم غاصب صهیونیستی، بار دیگر با تأکید بر پشتیبانی از نیروهای مسلح خواستار پاسخ قاطع و کوبنده به رژیم جعلی اسرائیل شدند.
دست‌های باز برای آزادی، قلبی باز برای خدا

دست‌های باز برای آزادی، قلبی باز برای خدا

مادر شهید "داریوش محمدطالبی" از فرزندی می‌گوید که از همان لحظه تولد، آزادی را در جانش داشت و حتی تاب قنداق را هم نمی‌آورد. کودکی که با روحی بزرگ، در هشت‌سالگی روزه می‌گرفت، بدون سحری تا غروب ایستادگی می‌کرد، و از همان سال‌های ابتدایی زندگی، نشانه‌هایی از بزرگی، ایثار و دینداری را در رفتار و انتخاب‌هایش نشان می‌داد؛ فرزندی که بعدها شد یاور خانواده، برادر مهربان، و در نهایت شهیدی جاودانه در راه ایمان.
مادری که با نماز، حجاب و راهپیمایی، شهیدش را پرورش داد

مادری که با نماز، حجاب و راهپیمایی، شهیدش را پرورش داد

مادر شهید "رضا رمضانی" از روزهایی می‌گوید که فرزندش از همان دوران کودکی همراه پدر در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد، در مدرسه ابتدایی نماز می‌خواند و بعدها که بزرگ شد، پای ثابت پایگاه مسجد محله شد. او همیشه بر نماز و حجاب تأکید داشت، چه برای خواهر و برادرش و چه برای دوستانش. وقتی عازم جبهه شد، با پدر جانبازش قرار گذاشت که ببینند کدام یک زودتر شهید می‌شود... سرانجام، رضا رفت و دیگر بازنگشت.