گزیده وصیتنامه دانشجوی شهید «بهمن آقازاده»
ای برادر و ای خواهر مسلمان و آزاده، امروز بار دیگر تاریخ ورق خورده و تاریخ اسلام تکرار گردیده است و حسین زمان ندا میکند: «هل من ناصر ینصرنی» آیا کسی هست که مرا و اسلام را یاری کند؟ مرحبا به ملت ایران که امامشان را تنها نگذاشتند و به دشمن اجازه ندادند که بر سرزمین ایران و اسلام و قرآن مسلط شوند. مسلما اینان تا رمق در جان دارند و تا خون در رگهایشان جاری است، از اسلام و قرآن مراقبت بیشتر و بهتر از قبل خواهند کرد و کربلا و قدس را از چنگ دژخیمان ستمگر آزاد خواهند ساخت...
برادر جان، امروز وظیفه ما حفظ آبروی قرآن و اسلام و حفظ آبرو و حیثیت جان و مال و زن و فرزند میباشد. آری برادر و خواهر میدانم که خون شهیدان راه حق و حقیقت را پایمال نخواهید کرد. خدا را شکر که ملت ما آگاه و هوشیار و بیدار بوده و خواهند بود. ابرجنایتکاران این را بدانند هرچند که آنها و عمّالهایشان تا بن دندان مسلح هستند، ما هم سلاحی به مراتب بزرگتر و مهمتر از سلاح آنان داریم که هیچکدام از آنها ندارند و آن ایمان ماست. پس برادر و خواهران بر ماست که در حفظ این سلاح در وجود خویشتن کوشا باشیم و با نفس خود مبارزه نماییم و تهذیب نفس کنیم تا فردی متقی و پرهیزکار شده و در دژ محکم توحید، همیشه در پناه خداوند باشیم و هیچگونه آسیب و صدمهای از ناحیه دشمنان بر ما کارساز نباشد و بتوانیم به اهداف خود که آزادی کربلا و قدس است، نایل شویم.
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد، خدایا همدمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی(حافظ)