گذری بر زندگی شهید «حسین آخربین»
پس از آن ایشان وارد دبیرستان آیت الله طالقانی گشت ودر رشته ریاضی وفیزیک به تحصیل پرداخت.
همزمان با تحصیل ایشان برخی فعالیت های اجتماعی ومذهبی را نیز آغاز کرد وبه عنوان مسئول انجمن اسلامی دبیرستان وعضو فعال بسیج دانش آموزی به فعالیت پرداخت . حسین با تحصیل در دبیرستان به رشد معنوی بسیار بالایی نیز دست یافت ورد کنار شاخصه های بارز قبلی نماز اول وقت ودوستداری اهل بیت نیز به عنوان شخصیت ایشان اضافه گشت . حسین یکی از دانش آموزان درسخوان وتیز هوش ،دوران دبیرستان را پشت سر گذاشت وراهی پیش دانشگاهی آیت الله مدرس گشت . ایشان پس از فراغت از تحصیل پس ازمشورت با برادر ارشد خود وبنا به علاقه ایی که داشت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین (ع) شرکت نمود وضمن قبولی در آزمون ،مراحل مصاحبه ،پزشکی وتحقیقات رانیز به سلامتی پشت سر گذاشت ودر اوایل سال 1384 وارد دانشگاه شد ایشان در طی دوران تحصیل در دانشگاه همواره یکی از برترین های دانشگاه ازتمامی جهات اخلاقی وعلمی بود که موجب اخذ تشویقات از مسئولین دانشگاه در مراتب زیاد شد.
که در نهایت موفق به اخذ تشویقی از دستان مبارک مقام معظم رهبری حضرت آیت اله خامنه ای (مد ) گردید.
دوران کاردانی تمام شد وشهید عزیز با موفقیت در آزمون ورودی دانشگاه امیرالمومنین (ع) وارد دوره کارشناسی گردید ایشان با وجود مشقت وزحمت بسیار زیاد در طول این دوران نیز بسیار ساعی وگرانقدر ظاهر شد وموجب جلب اعتماد ونظر موافق دوستان خود گردید . شهید در حین تحصیل در دانشگاه امیر المومنین (ع( اصفهان تصمیم به تکمیل دین خود گرفت ودر یکی از روز های پاییز همزمان با سالروز ازدواج مولا علی (ع) وحضرت فاطمه (س) با دختر یکی از بستگان خود عقد کرد . حسین در اواخر سال 1389 دوران کارشناسی را پشت سر گذاشت وبا افتخار تمام ملبس به لباس سبز علوی پاسداری با درجه ستواندومی گشت وبه دیار مادری خود بازگشت حسین مدت دو ماه به عنوان مامور در ستاد سپاه حضرت عباس علیه السلام اردبیل مشغول به فعالیت شد .
درطی این مدت کوتاه حسین توانست ضمن اخذ تشویقی های
مکرر اعتماد دوستان وهمرزمان خود را نیز جلب نماید . پس از گذشت دو ماه
حسین به تیپ 37 حضرت عباس علیه السلام اعزام شد تا ادامه فعالیت خود را
در آنجا سپری نماید زمان سپری شد تا شهید گرانقدر در تاریخ 26 تیرماه سال
1390 مصادف با ولادت حضرت صاحب الامر بقیۀ الله (عج ) مراسم ازدواج خود
را با شکوه وعظمتی فوق العاده زیاد برگزار نماید شاید حسین می خواست با
این مراسم عظیم به ما بفهماند که در اوج قدرت از ما جدا می شو د. چهار روز
از ازدواج حسین سپری شد وایشان در حالی که بسیاری از لوازم جهیزیه خود را
باز نکرده بود راهی منطقه عملیاتی شمالغرب شد تا در کنار همرزمان خود در
پاکسازی منطقه از لوث وجود گروهک پژاک اقدام نماید . با وجود اینکه پس از
سپری شدن ده روز از حضور در منطقه عملیاتی مرخصی واستراحت حسین آماده بود
ولی با توجه به نذری که داشت ودر شبهای احیاء به یاد عباس ابن علی (ع)
برای شرکت کنندگان در مراسم احیاء در مصلی اردبیل آب توزیع می کرد و از
آنان پذیرایی می نمود در منطقه ماند تا بتواند در شب های احیاء به مرخصی
بیاید وادای نذر نماید . 8 صبح ( بیستم مرداد ماه سال 90 ) راهی
عملیات تامین جاده می گردد ،منطقه بسیار مه غلیظی داشته که کار را برای
آنان بسیار سخت می نماید . شهید عزیز در ساعت 11 صبح در یکی از مین های تله
انفجاری کار گذاشته شده در ارتفاعات کلاشین منطقه سربرد اشنویه توسط عوامل
خبیث دشمن گرفتار وبه شدت زخمی می گردد و علی رغم انتقال به درمانگاه
اشنویه در ساعت 16 عصر همان روز شهد شیرین شهادت را می نوشد تا به ما
بفهماند شهادت هنر مردان خداست (امام ره ) وبگوید که هرکسی که خداوند بیشتر
دوستش داشته باشد زودتر به پیش خود فرا می خواند ، نگارنده این متن
امیدوار است در روز قیامت من روسیاه با شفاعت امام حسین (ع) وشهید گرانقدر
به سلامتی از پل صراط بگذرم . حسین رفت امابه ما فهماند که نماز اول وقت ،
پیرو رهبری بودن ، پاک بودن ، با اخلاق بودن ، ودر یک کلام انسان بودن
شاخصه شهیدان است . خداوندا مارا شرمنده شهداء وشهید گرانقدر حسین آخربین
نفرما.
یادش گرامی وراهش پر رهرو باد.