خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (48)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «وقتی به چهره برادران نگاه می کردم، احساس کردم در برابر تک تک آنها مسؤل هستم. خيلی ها بودند از جنگ هنوز چيزی نمی دانستند. برای اولين بار بود که حتی تفنگ به دست می گرفتند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

احساس مسؤلیت در برابر تک تک رزمندگان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "نصرالله ايمانی" یکم فروردین سال 1337 در خانواده ای روحانی در کازرون دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و پس از گذراندن دوران تحصیلی موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. سال 1356 به سربازی رفت و در پادگان هشتگل اهواز مشغول به خدمت شد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و سرانجام 20 اردیبهشت سال 1362 در اثر اصابت خمپاره‌ به شهادت رسيد.

بیشتر بخوانید...

متن خاطره خودنوشت: تک تيراندازِ عمليات

27اسفند ماه سال1360 - برای سازمان دادن به زمين های پشت دهکده رفتيم. اولين باری بود که دوست داشتم مانند يک تک تيرانداز در عمليات وارد شوم. ولی متاسفانه نشد. مسؤليت يک دسته 50 نفری را به عهده من گذاشتند.

احساس مسؤلیت در برابر تک تک رزمندگان

وقتی به چهره برادران نگاه می کردم، احساس کردم در برابر تک تک آنها مسؤل هستم. خيلی ها بودند از جنگ هنوز چيزی نمی دانستند. برای اولين بار بود که حتی تفنگ به دست می گرفتند. در فرصت مناسب دسته به دسته که جمع شده بودند رفتم و صحبت کردم از آنچه که بايد پرهيز شود. در میان آنان حتی سروان بود که در عمليات شرکت نکرده بود. خجالت می کشيدم ولی نمی توانستم حقيقت را قربان مصلحت کنم. از بس داد زده بودم گلويم درد گرفته بود.

دلتنگ یک دوست

شب شامی نخورده بودم فردايش هم صبحانه را ساعت 11:30 ظهر خورديم. وقتی آمدم به مقر ديدم عين اله مرادی با دو نفر ديگر آمده بعد از سلام و احوالپرسی نامه ای که برای پدرم نوشته بودم به او دادم و سراغ سعيد گرفتم گفت: سعيد در خلف مسلم است. خيلی دلم می خواست سعيد را ببنيم و عين الله مرادی قول داد که عصر سعيد را بياورد.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده