گزیده‌ای از زندگی‌نامه شهید«علیرضا تقی‌زاده»؛
شهید علیرضا تقی‌زاده، عاشق امام حسین(ع) بود و در مراسم شبيه خوانی، نقش علی‌اکبر را ايفا می‌کرد.

علی‌اکبر گونه، عاشق امام حسین(ع) بود

به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید علیرضا تقی زاده، عاشق امام حسین(ع) بود و در مراسم شبيه خوانی، نقش علی اکبر را ايفا می‌کرد. گزیده‌ای از زندگی نامه این شهید سرافراز را مرور می‌کنیم:

پانزدهم شهريور 1347، دوستعلی و نرگس شکرانی‌مقدم در انتظار تولد سومين فرزندشان بودند. نرگس، به خانه مادری‌اش در اردبیل رفته بود. مامای محله، حاجيه گلثوم را خبر کردند و سریع آمد. بعد از ساعت‌ها انتظار، نوزاد خوش قدم، چشم به جهان گشود و همه را غرق شور و شادی کرد.

   مشهدی غلام، بابای نرگس، به درگاه الهی شکرگزاری کرد و اسم نوه‌اش را عليرضا گذاشت. خبر به دوست علی که رسید؛ بسيار خوشحال شد و به خاطر لطف الهی به سجده افتاد و از روستای ارجق مشگین شهر، به سمت اردبیل حرکت کرد و نرگس و علیرضا را به روستا برد.

  دوست علی با باغبانی و کشاورزی، معاش خانواده را تأمين می‌کرد و از لحاظ مالی در حد متوسطی قرار داشت و سعی می کرد محتاج کسی نباشد. او با اهالی روستا نيز ارتباط صميمانه‌ای داشت. طوریکه همه او را دوست داشتند و احترام خاصی به او قایل می شدند.

 عليرضا، در کانون گرم خانواده، روز به روز بزرگتر می‌شد و اکثر اوقات با پسر عمه‌هايش به بازی وتفريح می‌پرداخت. او در کنار خواهرانش با بازيهاي محلی (چیلينگ آغاجی و قئيش گوتوردو) مشغول می‌شد وگاهی اوقات نيز با وسايل اوليه‌ای مثل چوپ، هواپیما درست می‌کرد و علاقه  زیادی به خلبانی پيدا کرده بود.

  عليرضا، چهار ساله بود که به اردبيل نقل مکان نمودند و چون هوای شهر با روحيه مادر سازگار نبود؛ بعد از دو سال، دوباره به روستای ارجق بازگشتند .به مدرسه ابتدایی روستا رفت و تحصيلش را آغاز نمود. از همان روزهای اول، با رغبت خاصی، تکاليفش را انجام می‌داد و جزو شاگردان ممتاز کلاس بود.

  با اتمام  دوران ابتدایی، وارد مقطع راهنمايی شد وهمچنان با همان شور و حال به تحصيلش ادامه داد . پدرش در تصادف با ماشین آسیب شدیدی که دید؛ از کار باغبانی دست کشيد و ديگر نتوانست کار بکند و برای همين، عليرضا به ياری‌اش شتافت و در کارها به وی کمک می‌کرد .

  به علت مشکلات مالی، مجبور به ترک تحصيل و جهت کار، راهی تهران شد. با تلاش فراوان سعی می‌کرد تا مخارج خانواده را تأمين کند و برای همين، لحظه‌ای از کار و تلاش  دست برنمی‌داشت.

 عليرضا، عاشق امام حسین(ع) بود و در مراسم شبيه خوانی روز عاشورا، نقش علی اکبر را ايفا می‌کرد.

   مادرش می‌گوید: علی اکبر وار، عاشق امام حسین(ع) بود و همین عشق به امام(ع) و شهدای عاشورا او را مصمم کرد تا قبل از موعد خدمت سربازی به منطقه اعزام شود و در جبهه حضور یابد.

  در شناسنامه متولد سال چهل و پنج  و در واقع، متولد سال چهل وهفت بود و هنوز شانزده سال را تمام نکرده بود که رفت و به آرزویش رسید.

  علی رغم سن کم‌اش می‌گفت : علی اکبر وار بايد به زيارت کربلا برويم و شهيد شويم و جان خود را نثار کنيم. هنگام رفتن، رو به مادرش گفت : مادرجان ! نگران نباش. ان شاءالله به کربلا نزديک می شويم و من شما را به زیارت کربلا می برم.

  عليرضا با گامهایی استوار، به نبرد می‌پرداخت و در عمليات‌ بدر و در تک عراق،  دو بار از ناحيه پا و سر زخمی شد. ولی باز، بعد از بهبودی به ميدان نبرد بازگشت .

  يک هفته از خدمت سربازی عليرضا باقی مانده بود و مادرش گوسفندی خريده بود تا هنگام بازگشت فرزندش به نشانه شکرگزاری، قربانی کند. اما دو روز بعد از خرید قربانی، يکم ارديبهشت 1364 ، به آرزويش يعنی شهادت رسید.

 

انتهای پیام/

 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده