یادداشت/ آخرین نفس

مریم بالوی فیلی فعال رسانه ای در یادداشتی نوشت: در گوشه‌ای از تاریخ، در جایی که خاک تشنه‌ باران نبود، بلکه تشنه‌ مردانی بود که تا آخرین نفس ایستادند و دیگر برنگشتند، قصه‌ای نهفته است که هنوز، حتی بادها از بازگو کردنش هراس دارند. در ادامه این یادداشت را بخوانید.

یادداشت/ آخرین نفس

نوید شاهد ایلام، در دل خاموشی سرزمین، گام‌هایی بودند که برای آخرین‌بار روی خاک نشستند. در آن دقایق پایانی، هیچ دستی برای یاری نبود، هیچ سایه‌ای برای پناه، تنها پژواک‌هایی بود از صداهایی که زمزمه کردند و تا همیشه در قلب زمین ماندند.

آن‌هایی که روزی خندیدند، در کنار هم نشستند، نام یکدیگر را با شوخی‌های کودکانه صدا زدند، اکنون نامشان را بادها با حزن در گوش کوه‌ها زمزمه می‌کنند.

در لحظه‌ای که دیگر جز سکوت چیزی باقی نمانده بود، آخرین پیام‌ها از میان خش‌خش بی‌سیم عبور کرد. صدایی که دیگر نیرویی برای فریاد نداشت، اما ایمانش بلندتر از تمام صداهای دنیا بود. 

و پس از آن، زمین خاموش شد، اما این خاموشی، پایانی نبود. این قصه را نه خاک فراموش می‌کند، نه آسمان، نه آنان که هنوز دل‌هایشان در میان همان کانال‌های خاموش می‌تپد.

و هنوز، در گوش شب‌های فکه، چیزی جز زمزمه‌ی جاودانه‌ی مقاومت نمی‌پیچد…

آری در دل تاریخ جنگ‌های نابرابر، فکه حکایتی دردناک و فراموش‌نشدنی دارد؛ تصویری که می بینید جایی است که ۳۰۰ دلیرمرد گردان حنظله در یکی از کانال‌ها، بی‌پناه اما استوار در برابر دشمن تا دَمِ آخر ایستادند. محاصره شدند، عطش کشیدند، زخمی شدند، اما دست از ایمانشان نکشیدند.

در واپسین لحظات، در میان آتش و خون، بی‌سیم‌چی گردان، حاج همت را صدا زد؛ صدایی نحیف، پر از خش‌خش، اما غرق در صلابت. او دیگر تنهایی را لمس کرده بود—احمد رفت، حسین هم رفت، و بعثی‌ها نزدیک می‌شدند. این آخرین وداع بود.

حاج همت، آن مرد بزرگ میدان‌های نبرد، با صورت خیس از اشک و قلبی پُر از درد، گفت: بی‌سیم را قطع نکن… حرف بزن، هر چه دوست داری بگو، اما تماس خود را قطع نکن.

بی‌سیم‌چی، میان زخمی‌ترین لحظات تاریخ، در آخرین دم‌های حیاتش، زمزمه‌ای را به جا گذاشت که سنگ‌های فکه را هم لرزاند:

سلام ما را به امام برسانید… از قول ما بگویید که همان‌طور که گفت، حسین‌وار ماندیم، ایستادیم، تا آخرین نفس جنگیدیم.

و سپس… سکوتِ ابدی.

و ما مانده‌ایم با این روایت تلخ، با بغضی در گلو، با چشمانی که نمی‌توانند بی‌گریه بخوانند و با قلب‌هایی که هنوز سنگینی این غم را حس می‌کنند.

فکه هنوز بوی خاکِ خون‌گرفته را می‌دهد، هنوز صدای آن وداع در گوش زمین مانده است، هنوز در میان بادها، زمزمه‌ای از صبر، ایثار و مظلومیت جاری است.

یادشان جاودانه، راهشان روشن، و فکه تا همیشه قبله‌گاه دل‌های عاشق شهادت خواهد ماند.

انتهای پیام/

 

 

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده