آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۷۸۸۵
۱۲:۱۲

۱۴۰۴/۰۵/۲۶

آرپی‌جی‌زنی که مجروح بود اما تا پای جان مقاومت کرد

«زانویش را با وسیله‌ای که همراه داشتم محکم بستم و گفتم که بنشیند و من با آرپی‌جی شلیک کنم ولی ایشان قبول نکردند گفتند کمک کن تا بلند شوم و در عوض من با دوشکا آنها را بزنم و با اصرار به او کمک کردم و به‌زور بلند شد که شلیک کند ولی این‌بار تک‌تیرانداز نامسلمان سینه ایشان را هدف گرفت ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.


آرپی‌جی‌زنی که مجروح بود، اما تا پای جان مقاومت کرد

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ایثارگر سیف‌الله غلامرضایی روایت می‌کند: در منطقه سردشت و در گردان امام رضا(ع) مشغول به خدمت و پاسداری از میهن عزیزم بودم. گردان ما در شهر ربط از توابع سردشت قرار داشت و ما در گروه ضربت بودیم و هر گاه درگیری در پایگاه‌های توابع رخ می‌داد به آن منطقه اعزام می‌شدیم.

یک روز بی‌سیم زدند و گفتند که در یکی از پایگاه‌های منطقه درگیری شده است. گروه فوراً به آن منطقه اعزام شد و در اطراف پایگاه کمین زدیم و بار دیگر درگیری شروع شد بنده هم آموزش امدادگری دیده بودم. هم امدادگر بودم هم به آرپی‌جی‌زن کمک می‌کردم درگیری لحظه به لحظه شدیدتر می‌شد و آرپی‌چی زن هم یکسره به طرف دشمن شلیک می‌کرد ناگهان یک گلوله به زانویش اصابت کرد. بنده به زانویش نگاه کردم دیدم بدجوری خون‌ریزی می‌کرد.

زانویش را با وسیله‌ای که همراه داشتم محکم بستم و گفتم که بنشیند و من با آرپی‌جی شلیک کنم ولی ایشان قبول نکردند گفتند کمک کن تا بلند شوم و در عوض من با دوشکا آنها را بزنم و با اصرار به او کمک کردم و به‌زور بلند شد که شلیک کند ولی این‌بار تک‌تیرانداز نامسلمان سینه ایشان را هدف گرفت و گلوله مستقیم به سینه‌اش اصابت کرد و به پشت به زمین افتاد و من سر او را بغل گرفتم و ایشان السلام علیک یا اباعبدالله گفت و چند بار هم الله‌اکبر گفت و به شهادت رسید.

منبع: کتاب نسل آفتاب (جلد ۲)

آرپی‌جی‌زنی که مجروح بود، اما تا پای جان مقاومت کرد


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه