خط سرخ شهادت / « سرگذشت پژوهی زندگی شهید سلامت حسین زاده »
مشخصات شهید :
نام : سلامت نام خانوادگی : حسین زاده تاریخ تولد : 1339 محل صدور : اردبیل
محل تولد : اردبیل شماره شناسنامه : محل شهادت : جبهه جلالیه اهواز تاریخ شهادت : 12/12/59 محل سکونت : اردبیل محل دفن : اردبیل شغل شهید : بیکار میزان تحصیلات شهید : پنجم ابتدائیشهید سلامت حسین زاده در نهمین روز از مرداد ماه سال 1339 در خانواده ای تقوا پیشه و مذهبی در روستای میرک شهرستان مشکین شهر دیده به جهان گشود . او سومین فرزند خیراله حسین زاده بود که مداح اهل بیت بود و مادرش خانم عصمت صالحی آذر (موسوی) زنی مهربان و خانه دار بود و در دامان پرمهر خویش فرزندانش را با عشق و محبت می پروراند . خانواده ی سلامت گرچه از لحاظ اقتصادی فقیر بودند ولی از لحاظ اجتماعی از احترام خاصی در بین اهالی روستا برخوردار بودند . سلامت، دوران کودکی خود را به بازی کردن در کنار همسالان و بچه های اقوام سپری کرد و پس از رسیدن به هفت سالگی در سال 1346 در مدرسه ی ابتدایی روستا ثبت نام نمود و آماده ی فراگیری علم و دانش شد با وجود استعداد و علاقه ای که به درس و مدرسه داشت پس از اتمام دوره ی ابتدایی بدلیل فقر مالی و تنگدستی خانواده از ادامه ی تحصیل بازماند و برای یاری رساندن به خانواده اش مشغول کار شد . او در اردبیل در یک مغازه ی الکتریکی کار می کرد . از لحاظ اخلاقی شخصیت والایی داشت و بواسطه ی مهربانی و ادب و معرفت محبوب دوستان و آشنایان بود . همچنین بواسطه ی تربیت دینی که داشت عامل به واجبات و فعال در امور مذهبی بود و اغلب در مسجد حاضر می شد و در مراسمات مذهبی شرکت می نمود .
سلامت از بینش و معرفت بالایی برخوردار بود و از اوایل انقلاب مردمی و اسلامی بر علیه رژیم منحوس پهلوی به پیروی از رهبر بنیان گذار انقلاب می پرداخت و در راهپیماییها و تظاهرات بر ضد حکومت طاغوتی فعالانه شرکت می نمود و ارادت خاصی نسبت به شخصیت والا و ارجمند رهبر روشن ضمیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) داشت .
سلامت در سال 1358 به همراه خانواده اش به شهر اردبیل نقل مکان نمود و ساکن این شهر شد . او اوقات فراغت خود را به بازی فوتبال که علاقه ی زیادی به آن داشت می پرداخت و همچنان یار و یاور خانواده ی خود بود و در تأمین هزینه ی امرار معاش خانواده مساعدت می کرد پس از پیروزی پر شکوه انقلاب اسلامی نیز او به همراه دوستانش بیشتر اوقات خود را در پایگاه یساول و مکتب القرآن می گذراند و فعالیت می کرد و سپس شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، در شهریور ماه 1359 تصمیم گرفت تا برای دفاع از وطن و دین خود به جبهه ها بشتابد او می گفت : اسلام در خطر است و برای دفاع از آن لازم است که جان خود را فدا کنیم .
لذا به عضویت گروه فدائیان اسلام در آمد و جزو اولین نفراتی بود که به جبهه ی نبرد حق علیه باطل در آمد و مدت شش ماه بعنوان رزمنده در آبادان در برابر نیروهای بعثی عراق دلاورانه و مخلصانه نبرد می کرد . اشتیاق سلامت برا ی حضور در جبهه بسیار فراوان بود او وقتی برای مرخصی نزد خانواده اش آمده بود آنها از او خواسته بودند که از رفتن به جبهه منصرف شود اما سلامت از شدت ناراحتی گریه کرده و به آنها گفته بود . اگر شما هم یک لحظه در آنجا بودید و وضعیت خواهران و برادران ما را در اهواز و خرمشهر می شد که دشمن چطور آنها را به اسارت می برد و چه بلاها بر سر آنها می آمد و راضی نمی شدید که در خانه بمانید .
او در آخرین دیدار از همه حلالیت طلبید و از آنها خواست برای او دعا کنند تا در راه اسلام به شهادت برسم .
برادر شهید آقای محمدحسین زاده(برادر شهید) می گوید : من اولین نفری بودم که از شهادت سلامت باخبر شدم او در تاریخ 12/12/1359 هنگام درگیری با نیروهای بعثی عراق در اثر اصابت ترکش به بدنش به شهادت رسیده بود او در منطقه اهواز جزء گردان جنگهای نامنظم شهید چمران بود پیکر او را یکی از دوستانش بنام سید حسن موسوی آورده بود و یک نامه تبریک و تسلیت هم از جانب دکتر چمران برای خانواده ما همراه او بود . آن سرباز بی اختیار اشک می ریخت و ناله می کرد ، من از او پرسیدم چرا اینقدر بی تابی می کنی من که برادر او هستم گریه نمی کنم چون او خودش راهش را انتخاب کرده بود و دوست داشت در راه اسلام و قرآن جان خود را فدا کند . آقای موسوی در جواب گفت : ما در منطقه کاظمیه اهواز با هم بودیم سلامت طاقت نداشت ببیند که پیکر مجروحین و شهدای ما در منطقه دشمن بمانند و خودش به تنهایی پیکر دهها شهید و تعدادی از مجروحین را از آن طرف خاکریز و میدان مین دشمن به منطقه خودمان آورده بود و همه به شجاعت و غیرت او غبطه می خوردند و او را تحسین می کردند . روزی تعدادی از مردم اهواز به مقر ما آمده بودند و با اصرار می خواستند که با سلامت دیداری داشته باشند اما سلامت نپذیرفت و به من گفت : حسن بیا از اینجا برویم می ترسم کبر و غرور بر من چیره شود و آن همه اجری که اندوخته ام از بین برود .
پیکر پاک و گلگون شهید سلامت حسین زاده پس از تشییعی با شکوه در حالیکه خانواده اش شکر گذار پذیرفته شدن قربانی خود در درگاه ایزد منان بودند در گلزار شهدای بهشت فاطمه اردبیل به خاک سپرده شد و روح بلند و آسمانی اش در جوار رحمت الهی به آرامش و سعادتی ابدی نائل گشت .
راه سرخ شهادتش پر رهرو باد
چکیده ای از سابقه مبارزاتی شهید( اعم از مبارزه با رژیم گذشته ، با منافقین و دیگر گروهکهای ضد انقلاب و همچنین در طول جنگ تحمیلی صدام )
نامبرده قبل از انقلاب در راهپیمائیها و تظاهرات و سخنرانی مذهبی و سیاسی علیه رژیم منحط پهلوی شرکت فعال داشت و با طرفداران کثیف سلطنت مبارزه و آنانرا ، ماهیت انقلاب آشنا می کرد و بعد از پیروزی انقلاب نیز مشاورالیه ( شهید ) به تمام قدرت در خط انقلاب اسلامی و در راه هدف به انقلاب اسلامی بود و یکی از مقلّدین و پیروان اصلی خط امام و معتقدین به اسلام فقاهتی و اصل ولایت فقیه بود واعلام می کرد بدون ولی فقیه وبدون اعتقاد به ولایت فقیه نمی توان با استکبار جهانی مغرب و شرق مبارزه کرد شهید یکی از کسانی بود که با گروهکهای الحادی و التقاطی از جمله منافقین و فدائی و توده ای و سایر گروهکها مبارزه شدید و علنی می کرد و همیشه اعلام می کرد که اینان نوکران و سرکردگان و مزدوران داخلی ابرقدرتهای جنایتکار در رأس آنها شیطان بزرگ آمریکا هستند و معتقد بوده و ریشه گندیده و کثیف این جور فرقه های فساد را هر چه زودتر از روی زمین برکنیم . ایشان در تابستان 59 طبق فرمان امام وارد بسیج شد وطی دوره مقدماتی آموزش به مدت بیشتر از یکماه که می خواست عازم کردستان جهت مبارزه با ضد انقلابیون گردد . که در این هنگام صدام لعنتی به دستور ارباب خود آمریکا که به خیال خام خود جهت جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی به سرزمین الهی حمله نظامی کرد که نامبرده نیز در پنجم مهر ماه 59 به جبهه جنگ اعزام و پس از شش ماه مبارزه به بی امان در جنوب با صدامیان کافر در سحر ماه 10/12/59 به درجه رفیع شهادت که آرزوی دیرینه اش بود رسید روانش شاد وراهش مستدام باد و ایشان و سایر برادران شهدا چنان حماسه ای در جبهه ها آفریده بودند که قلمها از وصف آنها عاجز است .
خصوصیات اخلاقی شهید
شهید سلامت فردی مومن و مکتبی وبا ایمان مقاوم در مقابل تمام حوادثات بود کاملاً صبور و دارای اخلاقی خیلی عالی متین و با وقار بود عشق و علاقه ی وافری به صله رحم و خانواده مان داشت متواضع فروتن بود واقعاً تولی وتبری را کاملاً رعایت می کرد . با دوست خدا دوست با دشمن خدا دشمن بود ایشان فردی بودند که در کودکی نماز می خواند و روزه می گرفت وحتی روزه می گرفت و شب که می شد غذای خیلی ساده و آب داغ می خورد و در خصوصیات اخلاقی باور وی در این بود که خیلی لباس ساده می پوشید ما یکدفعه در زندگی ندیدم که ایشان یک است لباس شیک و تازه پوشند خیلی خود ساز بود ومعتقد به مقدسات اسلام و قرآن و خودش نوحه می خواند به خاطر خدا صدا خیلی خوبی هم داشت و به ابا عبدالله الحسین و عترت محمد (ص) علاقه ی وافری داشت و در تمام کارها یار ویاور پدر بود و تمام بچه ها مخصوصاً مهدی برادر زاده اش را خیلی دوست داشت ایشان فردی بودند بدون ریا ، مخلص وقتی در جبهه با موفقیت پیروز می شوند مردم اهواز همراه برادر جنگهای نامنظم نامبرده را تشویق می نمایند وبر سرش گل بریزند . دست همسنگرش برادر حسین تبریزی را گرفته و می گوید حسین من می خواهم بروم برای اینکه من یک کار کوچکم به خاطر خدا کردم می خواهم این تشویق که آنها می کند خدای نکرده در وجود غرور ایجاد کرده و باعث به هدر رفتن خوبی عملم باشد .
رشته های فعالیت
قالیبافی ، ورزش ، سرود نظامی
زندگی نامه شهید سلامت حسین زاده
و این بار سخن از شهید بخون خفته ای است که زندگیش را با مرگ خون بر صحنۀ کربلای ایران از غرب تا جنوب به رشتۀ تحریر در آورده و اوراق خونین زندگیش در گلزار شهدای اردبیل کتابی شد همچون صد ها کتاب زرین که یک به یک حماسه آفریدند و سرانجام خود حماسه گشتند سخن از مسلمان پاکبازی است که در راه رضای خدا همه چیز خود را فرو گذاشت و فارغ و سبک بال بسوی خدایش پر گشود سخن از شهید دیگری است از رهروان طریق حسین ( ع ) و عاشقان صدیق خداوند .
شهید سلامت حسین زاده سال 1339 در میرک مشگین شهر در خانواده ای مذهبی و مستضعف متولد شد حرکات و رفتار او در کودکی حکایت از طوفانی بزرگ در روح او داشت بسیار با اراده ، مصمم و با هوش بود از همان اوان کودکی نماز خواندن و روزه گرفتن و یادگیری احکام شرعی را شروع کرد . از بارزترین مشخصات اخلاقی که از کودکی با خون او عجین گشته بود علاقۀ شدیدش به خاندان اهل بیت و عصمت و طهارت (ع ) بود با توجه به شناختی که از مکتب اسلام داشت شور و شوق و شعور انقلابی خاصی در او مشاهده می شد . با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران در سال 56 به صفوف فشرده مردم پیوست و در تمام تظاهرات در راهپیمائیها بر علیه رژیم منحط پهلوی دوشادوش مردم شرکت فعال و گسترده ای داشت در 22 بهمن سال 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی به آرزوی دیرینش رسید . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هر طریق که می توانست در جهت تعالی انقلاب تلاش می کرد و به آرمانهای انقلاب اسلامی کاملاً وفادار بود .
شهید سلامت ضمن فعالیت در انجمن اسلامی به ندای امام امت لبیک گفته و در تابستان 59 وارد بسیج مستضعفین گردید و پس از طی یک ماه دورۀ نظامی ـ آموزشی در تاریخ پنجم مهرماه 59 پس از طی نزدیک به بیست روز دورۀ فشرده چریکی در کرج ، به اهواز اعزام و وارد ستاد هماهنگی جنگمان نامنظم شهید مصطفی چمران گردید در بدو ورود او خواستار می شود که مهمترین کارها را بر عهدۀ وی بگذارند بالاخره پس از 6 ماه مبارزه بی امان با مزدوران بعثی صهیونیستی عراق در جبهه جلالیه اهواز در تاریخ 12/12/59 شهادت را در آغوش کشید و به دیدار خدایش شتافت چه زیباست و پر شکوه است سرانجام عاشقی که در مسلخ عشق وجودش را ایثار گرانه درطبق اخلاص نهاده و با خون خود وضو می سازد .
وانبياء سخن از شهيد به خون خفته اي است که زندگيش را با مرکب خون بر صفحه کربلاي ايران از غرب تا جنوب به رشته تحرير در آورده و اوراق خونين زندگيش در گلزار شهداي اردبيل کتابي شدهمچون صد ها کتاب زرين که يک به يک حماسه آفريدند و سرانجام خود حماسه گشتند سخن از مسلمان پاکبازي است که در راه رضاي خدا همه چيز خود را فرو گذاشت و فارغ و سبک بال به سوي خدايش پر گشود سخن شهيد ديگريست از رهروان طريق حسين (ع) و عاشقان صديق خداوند .
شهيد سلامت حسين زاده به سال 1339 در ميرک مشکين شهر در خانواده اي مذهبي و مستضعف تولد شد حرکات و رفتار اودرکودکي حکايت از طوفاني بزرگ درروح او داشت بسيار با اراده ، مصمم و با هوش بود از همان اوان کودکي نمازخواندن و روزه گرفتن و يادگيري احکام شرعي را شروع کرد از بارزترين مشخصات اخلاقي که از کودکي با خون او عجين گشته بود علاقه شديدش به خاندان اهل بيت و عصمت و طهارت (ع) بود با توجه به شناختي که از مکتب اسلام داشت شور و شوق و شور انقلابي خاص در او مشاهده مي شد .با شکل گيري انقلاب اسلامي ايران در سال 56 به صفوف فشرده مردم پيوست و در تمام تظاهرات و راهپيمائيها بر غليه رژيم منحوس پهلوي در دوشادوش مردم شرکت فعال و گسترده اي داشت در 22 بهمن سال 1357 با پيروزي انقلاب اسلامي به آرزوي ديرينش رسيد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي کاملاً وفادار بود .
شهيد سلامت ضمن فعاليت در انجمن اسلامي به نداي امام امت لبيک گفته در تابستان 59 وارد بسيج مستضعفين گرديد وپس از طي يک ماه دوره نظامي -آموزشي در تاريخ پنجم مهر ماه 59 پس از طي نزديک به بيست روز دوره فشرده چريکي در کرج به اهواز اعزام و وارد ستاد هماهنگي جنگهاي نامنظم شهيد مصطفي چمران گرديد در بدو ورود خواستار مي شودکه سخت ترين کارها را بر عهده وي بگذارند بالاخره پس از 6 ماه مبارزه بي امان با مزدوران بعثي صهيونيستي عراق در جبهه جلاليه اهواز در تاريخ 12/12/59 شهادت را در آغوش کشيد وبه ديدار خدايش شتافت و چه زيبا و پر شکوه است سرانجام عاشقي که در مسلخ عشق وجودش را ايثارگرانه در طبق اخلاص نهاده و با خون خود وضو مي سازد