تمرین شهادت یک فرمانده
به گزارش نوید شاهد اردبیل، سردار شهید عقیل عرش نشین فرزند قدرت سال 1342 در شهرستان اردبیل متولد شد او تحصیلات متوسطه خود را در رشته علوم تجربی، به پایان برد و سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و 22 فروردین سال 1363 در جبهه "ابو غریب" در حالیکه جانشین یکی از گردانهای لشکر عاشورا بود به مقام عالی شهادت رسید.
خاطره ای به نقل از همرزم شهید
اژدر محمدی دوست همرزم فرمانده شهید عقیل عرش نشین چنین نقل می کند: نیمه های شب تابستان داغ بود. در چادر را باز گذاشته بودم و در ذهنم عملیاتی را که به زودی قرار بود شروع شود مرور می کردم. ناگهان حرکت شبحی در تاریکی شب رشته افکارم را در هم شکست. با عجله از جا بلند شدم اسلحه ام را برداشتم و آهسته به طرف محلی که سایه را دیده بودم به راه افتادم. شبح همچنان راه می رفت و من مراقبش بودم تا در صورت نیاز شلیک کنم. او به ته دره که در آن نزدیکی بود رفت و در داخل یک گودی دراز کشید.
می خواهم قبل از مردن بمیرم!
کنجکاو شدم، جلوتر رفتم طوری
که همه چیز را می توانستم تشخیص بدهم. در عین ناباوری دیدم عقیل داخل دره به سجده
افتاده و با خدا راز و نیاز می کند. اشک در چشمانم حلقه زد. خودم را عقب کشاندم و
آرام به چادرم برگشتم. روز بعد ماجرا را به یکی از دوستان گفتم. گفت: " کار
هر روز عقیل است. " خودش می گوید: "
می خواهم قبل از مردن بمیرم ، مُوتوا قَبل أن تَموتوا".
چندی بعد تیپ ما در سازماندهی جدید، به لشکر تبدیل شده بود. در فکه بودیم و برای عملیات و الفجر مقدماتی آماده می شدیم. منطقه کامل در دید سایت های دشمن بود و هر لحظه احتمال شهادت وجود داشت. عقیل با اصرار زیاد از آقا مهدی اجازه شرکت در عملیات را گرفته بود و در یک چادر کوچک به تنهایی با خدا خلوت می کرد.
روزی به دیدنش رفتم. دور تا دور چادرش باز بود
و گرد و غبار همه جا را گرفته او بدون هیچ زیر اندازی در چادر نشسته بود، سلام
کردم و گفتم: "چقدر بی سلیقه ای ؟ زیر اندازی تهیه کن و اطراف چادر را هم
محکم ببند". با تبسم سلامم را پاسخ داد و گفت:« شاید در جایی شهید شوم که حتی جنازه ام
به دست نیاید. می خواهم از هم اکنون آمادگی پیدا کنم ».
انتهای پیام./