به رسم ادب یادت میکنیم مسافر بهشت
يکشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۵
نوید شاهد اردبیل در سالروز شهادت "شهید بهادر زندی " مروری بر زندگی این شهید گرانقدر داشته است که در ادامه میخوانیم.
به
گزارش نوید شاهد استان اردبیل :"شهید بهادر زندی "در ششم اردیبهشت ماه
سال 1332در یکی از روستاهای استان اردبیل به دنیا آمد، پدرش لطفعلی و مادرش فیروزه نام داشت، بهادر دومین فرزند
خانواده بود و پدر و مادرش از اینکه بعد از چندین سال دوباره خداوند به آنها اولاد
عطا کرده بسیار خوشحال بودند، ایشان دوران کودکی خود را در همان روستا سپری کرد و
برای یادگیری و آموختن علم به همراه پدر به شهر رفته و در مدرسه ثبت نام کرد، از
کودکی آرام و سربه زیر و دلسوز بود، دوران ابتدایی و راهنمایی را توانست با نمرات
عالی به اتمام برساند و در دبیرستان در رشته علوم طبیعی مشغول به تحصیل شد. پس از
اخذ مدرک دیپلم به تهران رفته و در آزمون دانشکده افسری شرکت نمود و لباس نظامی برتن
کرد و در ژندارمری آن زمان مشغول خدمت شد.این شهید بزرگوار با مطالعه کتابهای شهید
مطهری حضرت امام و آیت الله طالقانی وارد
دنیای تازه ای از علم وآگاهی شد .
ایشان از همان ابتدا ارادت خاصی نسبت به عقاید حضرت امام خمینی (ره) داشت و با شجاعت
و بی باکی اقدام به پخش اعلامیه های حضرت امام در بین نظامیان پادگان می نمود. با
شروع جنگ تحمیلی به منطقه مهاباد اعزام شد که در آن زمان توسط گروهکهای منافق
محاصره شده بود، ایشان به عنوان اپراتور بیسیم در عملیاتها حضور داشت و در اواخر سال 1359 به همراه فرمانده به دست گروهکها به اسارت در آمده و پس از
تحمل شکنجه توسط اعضاء گروهک ملقب به گروهک کومله پس از چهل روز اسارت، آزاد شده و به
پادگان محل خدمت خود بازگشت.
ایشان بسیار دل رحم و مهربان بود و با پدر و مادر بسیار با احترام رفتار می کرد. برادر شهید نقل می کند ،در روستای ما مرد نابینایی زندگی می کرد که هیچ کسی را
در این دنیا نداشت. بهادر زمانی که در دبیرستان در شهر مشغول به تحصیل بود هر روز
قبل از رفتن به مدرسه به آن مرد نابینا رسیدگی میکرد و برایش نان میخرید و صبحانه
اش را می داد و برای رفتن به بیرون از خانه دستش را میگرفت و کمکش میکرد، حتی بعضی
روزها دیرتر به مدرسه می رسید .
همه سالهای زندگیش را با قرآن مأنوس بود و در کلاسهای تفسیر قرآن مرتب شرکت می کرد
وبه اطرافیان و خانواده خود از زیبایی آیات قرآن صحبت می کرد، این شهید والامقام
در سال 1359 بنا به پیشنهاد مادرشان با دختری از یک خانواده متوسط ازدواج کردند که
ثمره این ازدواج یک دختر ویک پسر می باشد.
ایشان بسیار به ورزشهای باستانی و کشتی علاقمند بود،و بنا به عادت همیشگی در روزهایی
که به مرخصی می آمد، سخت ورزش میکردتا از لحاظ جسمانی همیشه ورزیده و آماده
باشد، در تمامی عملیاتها درکنار فرمانده عملیات حاضر بود و بیخوابیهای شبانه را با
جان و دل پذیرا می شد.
بنا به نقل از همسر شهید: در یکی از عملیاتهای شناسایی مجبور شده بودبه همراه چند تن از همرزمانش در طول سه شبانه روز ساعتها در زیر آب بمانند وبانیهای چوبی تنفس کنند تا شناسایی
با موفقیت صورت گیرد. ایشان در تاریخ دوازدهم مرداد ماه 1361در شهرستان مهاباد به درجه رفیع
شهادت نائل آمد .
انتهای پیام /
نظر شما