ورزشکاری دلاور از خطّه سرسبز سبلان که فاتح قّلههای شهادت شد
پنجشنبه, ۰۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۷
نوید شاهد – شهید «غیبعلی موسی نژاد» بسیار سختکوش و تلاشگر بود که در بیشتر رشته های ورزشی فعالیت داشت. نویدشاهد اردبیل در ادامه زندگینامه این شهید گرانقدر را برای علاقمندان منتشر می کند .
به گزارش نوید شاهد استان اردبیل، شهید «غیبعلی موسی نژاد» در بیستم اسفند ماه ۱۳۳۸در روستای ویند کلخوران استان اردبیل در خانواده ای پرجمعیت دیده به جهان گشود. پدرش جابر نام داشت که در کنار کار در زمین کشاورزی به کار در کارخانه مشغول بود. کودکی بسیار سختی را به خاطر بیماری و شرایط اقتصادی گذراند و تا سن دوازده سالگی نتوانست تحصیل کند. بنابراین به اصرار مادرش به منزل عمویش در تهران آمد تا مشغول به تحصیل شود.
شهید بزرگوار از سال ۱۳۵۲در تهران تا مقطع سوم راهنمایی تحصیل کرد و در کنار تحصیل در کارخانه ای در تهران مشغول به کار شد و باحقوق خود کمک حال مخارج خانواده بود .
در سال ۱۳۵۵در مقطع دوم متوسطه مشغول به تحصیل بود که با افکار و اندیشه های انقلابیون در تهران آشنا شده و همه آنچه که می آموخت به خانواده خود که بسیار مذهبی و متدّین بودند نیز انتقال می داد و افکار برادران و خواهران خود را با عقاید و افکار امام خمینی آشنا می کرد .
شهید در کنار فعالیّتهای مذهبی به رشته های ورزش ازجمله تکواندو، کاراته و فوتبال علاقمند بود و در اغلب مسابقات فوتبال شرکت می کرد .
در سال ۱۳۵۹با دختری از بستگان خود ازدواج کرد، همسر شهید در خاطراتش می گوید: شهید در سخنانش همیشه اشاره میکرد که من برای یافتن همسری قانع و پاکدامن و خوش اخلاق به حضرت شاه عبدالعظیم متوسل شدم و ایشان تو را سر راه زندگی من قرار داد.
شهید در کنار فعالیّتهای مذهبی به رشته های ورزش ازجمله تکواندو، کاراته و فوتبال علاقمند بود و در اغلب مسابقات فوتبال شرکت می کرد .
در سال ۱۳۵۹با دختری از بستگان خود ازدواج کرد، همسر شهید در خاطراتش می گوید: شهید در سخنانش همیشه اشاره میکرد که من برای یافتن همسری قانع و پاکدامن و خوش اخلاق به حضرت شاه عبدالعظیم متوسل شدم و ایشان تو را سر راه زندگی من قرار داد.
شهید با حقوق اندکی که میگرفت ضمن امرارمعاش زندگی خودبه پدر و مادردرتأمین هزینه زندگی کمک می کرد، وی بسیار خانواده دوست و مهربان بود و در کارهای خانه به همسرش کمک می کرد. همسرش در این باره می گوید: «یادم هست یک روز ایشان برای خرید بیرون رفته بودند،بعد از این که آمدند، بلافاصله یادم افتاد که چیزی را برای خرید فراموش کرده بودم ،در همان لحظه گفتم: وای چرا فراموش کردم! ایشان با خنده پاسخ دادند و گفتند: عیبی ندارد، در زندگی از این چیزها زیاد اتفاق می افتد، دوباره برگشتند و آن را تهیه کردند.
شهید با شروع جنگ علیه ایران اسلامی، در پشت جبهه مسئول آموزش نظامی و رزمی بود و به رزمندگان حرکات رزمی را آموزش می داد.
در منطقه عملیاتی شلمچه در حالی که خودش فرمانده بود، در نهم خردادماه۱۳۶۱ در راه خرمشهر به طرف شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد، پیکر پاکش در آرامگاه زادگاهش روستای ویند کلخوران اردبیل به آرامش ابدی رسید،«روحش شاد و یادش گرامی»
شهید با شروع جنگ علیه ایران اسلامی، در پشت جبهه مسئول آموزش نظامی و رزمی بود و به رزمندگان حرکات رزمی را آموزش می داد.
در منطقه عملیاتی شلمچه در حالی که خودش فرمانده بود، در نهم خردادماه۱۳۶۱ در راه خرمشهر به طرف شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد، پیکر پاکش در آرامگاه زادگاهش روستای ویند کلخوران اردبیل به آرامش ابدی رسید،«روحش شاد و یادش گرامی»
منبع :مرکز اسناد بنیاد شهید اردبیل
نظر شما