گزیده‌ای از زندگی‌نامه شهید«محمدعلی آل جعفر»؛
شهید محمدعلی آل جعفر در وصیت نامه اش خدا را شکر می‌کند که به وی موهبت درک زندگی شرافتمندانه را عطا کرده است.

موهبت درک زندگی شرافتمندانه

  به گزارش نوید شاهد اردبیل؛ محمد علی آل جعفر، درتاريخ چهارم آبان 1345،  در يک خانواده پر جمعيت يازده نفری در روستای ایلانجیق نیر به دنيا آمد. پنجمين فرزند خانواده بود. پدرش نوروزعلی، موذن بود و مادرش صراحی نام داشت.

  خواهر شهيد می‌گويد: وقتي محمدعلی به دنيا آمد. پدرمان در گوش وی اذان خواند و نام او را محمدعلی نهاد. وضعيت مالی خانواده مساعد نبود و پدرمان به عنوان کارگر در زمين‌های کشاورزی مالکان کار می‌کرد. در 6 سالگی، نزد پدر، قرآن را فرا گرفت. پدرمان موذن بود و قرآن نيز به بچه‌ها تدريس می‌کرد. محمدعلی هفت ساله بود که به شهرستان پارس آباد مهاجرت کردیم. پدرم یک مغازه خواربار فروشی باز کرد و وضعيت مالی نسبتا خوبی پیدا کردیم.

  خواهر شهيد خاطره‌ای را از دوران کودکی شهيد چنين نقل می‌کند:

  وقتي برادرم در کلاس دوم ابتدايی درس می‌خواند؛ درکنار بخاری خوابيده بود که من ندانسته، وقتی می‌خواستم کتری آب را از روی بخاری بردارم؛ آب جوش را بر روی او ريختم و دچار سوختگی شديدی شد. درآن زمان، همه فکر می‌کرديم که محمدعلی زنده نخواهد ماند؛ ولی خداوند لطف کرد و دوباره به زندگی برگشت.

  سال 1355 از پارس آباد به شهر اردبيل کوچ کردیم. مقطع راهنمایی را در مدرسه پورسينا تحصيل کرد و در تاريخ 1359 به اتمام رساند. پدرم در آن دوران به خريد و فروش لباس، مشغول بود ولی بعدها در دروازه مشگين در يک دکه به کار کفاشی پرداخت. محمدعلی با تمام کمبودها ادامه تحصیل داد. مقطع دبيرستان را هم خواند و ديپلم اقتصاد گرفت. در اوقات بعد از مدرسه، در مکانيکی کارمی‌کرد.

 به گفته داماد خانواده، بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، محمدعلی، بلوغ فکری خاصي پيدا کرده بود که اين امر را می‌شد از رفتار و گفتارش فهميد. ارتباط خوبي با خواهران وبرادران خود داشت وهمواره در کارهای خانه به مادرش کمک می‌کرد. ضمن اين که اکثر خريدهای خانواده، مثل نان و ديگر مايحتاج به عهده او بود.

   به صله رحم بسيار معتقد بود. بطوری که هر موقع از جبهه برمی‌گشت به همه افراد فاميل سر می‌زد. دوستان صميمی‌اش؛ شاپور قهرمانی، سواد خواسته و محرم جعفری بودند که همه آنها عضو پايگاه مقاومت امام رضا(ع) بودند و بيشتر همديگر را در آنجا ملاقات می‌کردند.

 خواهر شهيد می گوید: قبل از انقلاب، محمدعلی، اعتقادی به تحصيل دخترها نداشت. برای اين که مانع از درس خواندن سه خواهر خود بشود از پول توجيبی خود برای خواهران خود تغذيه می‌خريد تا آنها به مدرسه نروند. البته اين مخالفت، بيشتر به خاطر جو اجتماعی و فرهنگی حاکم در قبل از انقلاب بود. بسيار صبور بود و هنگامی که با کسی اختلافی پيدا می‌کرد به مسجد می‌رفت و مشغول مناجات با خدا می‌شد .

  با توجه به متن نامه‌ای که به پسر عمویش نوشته بود و تقريبا حکم وصيت نامه را داشت؛ از تجاوز بعثي‌ها به کشورمان بسيار ناراحت بود و تاکيد می‌کرد اگر عراقی‌ها ايران را تصرف کنند به ناموس وشرف هيچ کس رحم نخواهند کرد؛ پس همه بايد در مقابل اين تجاوز بسيج شوند.

  در نامه به پسر عمویش چنين نوشته بود؛ در يکی از مناطق جنگی جنوب، نيروهای عراقی، بعد از تصرف آنجا به تعدادی از دختران خردسال تجاوز کرده بودند وهمه آنها را وحشيانه به شهادت رسانده بودند. همه آن دختران را در يک مزار دفن کرده بودند و بر روی مزار آنها نوشته شده بود؛ برادرم دير آمدی... اين جمله، محمدعلی را بسيار منقلب کرده بود.

  در وصيت نامه؛ همه را به راه راست دعوت کرده بود و از اين که درهنگام جوانی راه راست را پيدا کرده بود ابراز خوشحالی کرده بود و نوشته بود؛ خدا را شکر می‌کنم که موهبت درک زندگی شرافتمندانه را به من عطا کرده است.

  محمدعلی آل جعفر، قبل از شهادت، 4 مورد به جبهه اعزام شد که يک مورد آن از طرف سپاه وخدمت سربازی بود و3 مورد به عنوان بسيجی به جبهه اعزام شد.

  قبل از شهادت، 2 بار مجروح شده بود که يک بار در منطقه عملياتي فاو هنگایي که در محاصره دشمن گير کرده بودند با اصابت گلوله ای به پشتش مجروح شده بود و يک بار نيز هنگام اعزام به کردستان اتوبوس حامل آنها بمب گذاری شده بود که براثر انفجار همان بمب، مجروح شده بود.

  محمدعلی آل جعفر؛ در 24 بهمن سال 1365 در عمليات کربلاي 5 در شلمچه، بر اثر برخورد ترکش خمپاره مجروح شد و قبل از رسيدن به بيمارستان، ندای حق را لبيک گفت و به خيل شهدای پاک و مطهر پيوست و به آرزوی ديرينه خود رسيد.

روحش شاد و يادش گرامی باد

 

انتهای پیام/

 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده