شهید«عارف پرفن» در بانه، روی مین رفت و دو پایش قطع شد و در بیمارستان تبریز به شهادت رسید.

بعد از قطع دو پایش گفت به مادرم بگویید پایش خراش کوچکی برداشته

به گزارش نوید شاهد اردبیل؛ شهید عارف پرفن، نهم بهمن ماه سال 1367 زمانی که در بانه آذربایجان غربی در مقابل نیروهای ضدانقلاب در حال آماده باش بودند؛ ساعت دو نیم بعد از ظهر برای درست کردن نورافکن رفت و هنگام بازگشت که برف همه جا را پوشانده بود به مین برخورد کرد و هر دو پای خود را از دست داد و در اثر همین جراحت شدید در بیمارستان تبریز به شهادت رسید.

زندگینامۀ شهید عارف پرفن:

  عارف پرفن، در پنجمین روز خرداد ماه سال 1347 در اردبیل و در کوچه توپچیلار دیده به جهان گشود. سومین فرزند خانواده بود. از دوران کودکی، بسیار مهربان بود. در همه کارها به مادرش کمک می کرد و به همه همسایه ها، مخصوصاً افراد پیر کمک می کرد.
  سال 1353 در سن 6 سالگی به مدرسه رفت. در مدرسه جعفر اسلامی ثبت نام کرد. در اولین روزهای مدرسه به همراه مادرش به مدرسه می رفت و مادر تا لحظه تمام شدن کلاس در آنجا منتظر می ماند و بعد از تمام شدن کلاس، عارف را با خود به خانه می آورد.
  در مدرسه هم کودک بسیار مهربانی بود. نه کسی را اذیت می کرد و نه کسی او را اذیت می کرد. در درسهایش دانش آموز زرنگی بود و معلمانش هم از او راضی بودند. از همان کودکی، بسیار با ایمان و مطیع دستورات شرعی بود. علاوه بر اینکه خود به دستورات شرعی عمل می کرد، همیشه به خواهرانش توصیه می کرد که حجاب خود را رعایت کنند. موهای خود را بپوشانند، جوراب بپوشند و همیشه پوشیده باشند تا جایی که امکان دارد کمتر بیرون بروند. عارف خود مایحتاج آنها را می خرید تا احتیاجی به بیرون رفتن نداشته باشند. عارف نه تنها در مورد خواهران خود چنین غیرت و تعصبی داشت، بلکه آرزو داشت همه زنان پوشش مناسب و وقار و متانت خود را حفظ کنند.
  نسبت به همه اعضای خانواده، مادر، پدر، خواهران و برادران محبت زیادی داشت و با مهربانی و عطوفت با آنها رفتار می کرد. اگر کاری یا کمکی از او می خواستند، درخواست آنها را رد نمی کرد و از کمک کردن دریغ نمی کرد. 
  سال 1358 در مقطع راهنمایی تحصیلی ثبت نام کرد و به تحصیل ادامه داد. با علاقه و پشتکار درس می خواند و علاوه بر رسیدگی به درس و مشق و تکالیف مدرسه و کمک در کارهای خانه در اوقات فراغت با دوستانش فوتبال بازی می کرد. به مسجد می رفت. با قرآن انس داشت و بسیار زیاد قرآن می خواند.
اوایل پیروزی انقلاب، که حدوداً 10 سال داشت در ماه محرم با بچه های محل دستۀ عزاداری تشکیل می داد و یا در حمایت از آرمانهای انقلاب در راهپیمایی شرکت می کرد.
  سال 1361 وارد دبیرستان شد و در رشته علوم تجربی به تحصیل ادامه داد. حدود هفده سال داشت که یکی از برادرانش به نام فردین که در جبهه بود مفقود شد و عارف برای پیدا کردن برادرش بطور موقت، تحصیل را رها کرد و به طور داوطلبانه به جبهه رفت اما او را به این خاطر که سنش پایین است برگرداندند و مدتی بعد دوباره تصمیم به رفتن گرفت و از طرف ارتش به جبهه اعزام شد و به عنوان دژبان در شهر بوکان آذربایجان غربی به خدمت سربازی پرداخت.
  مدتی بعد برادر مفقود شدۀ عارف (فردین) پیدا شد و به خانه بازگشت؛ اما عارف با وجود پیدا شدن برادر حاضر نشد جبهه را ترک کند.
   نزدیک به دو سال در جبهه ماند (بیست ماه) و در طول این مدت هر وقت به او مرخصی می دادند به خانه برمی گشت. در آخرین مرخصی هم قبل از بازگشت به جبهه برای چندمین بار پیش خواهرانش رفت تا با آنها خداحافظی کند و به آنها توصیه کند که پوشیده باشند و عفت خود را حفظ کنند و به همسران خود احترام بگذارند.
  فردای آن روز، عارف لباسهای برادرش فردین را پوشید و با آن به جبهه رفت. بیش از دو روز از رفتنش نگذشته بود که تلگراف فرستاد تا از سلامت مادرش مطمئن شود چون دل نگران مادرش شده بود. که مادرش هم در جواب او تلگراف فرستاد.

  یازده روز بعد از آن یعنی در نهم بهمن ماه سال 1367 زمانی که آنها در بانه آذربایجان غربی در مقابل نیروهای ضدانقلاب در حال آماده باش بودند ساعت دو نیم بعد از ظهر برای درست کردن نورافکن رفت و هنگام بازگشت که برف همه جا را پوشانده بود به مین برخورد کرد و هر دو پای خود را از دست داد و به کلیه هایش هم آسیب جدی وارد شد. در لحظه ای که به هوش بوده فقط می گوید به مادرم نگویید پایم روی مین رفته، بگویید به سیم خاردار گیر کرده و خراش برداشته است.

  عارف را به تبریز بردند و بستری کردند. به خانواده اش اطلاع دادند و همانطور که خودش خواسته بود به مادرش گفتند که پایش به سیم خاردار گیر کرده و خراش کوچکی برداشته است.
عارف در بیمارستان، چندین مرتبه مورد عمل جراحی قرار گرفت، اما تلاش پزشکان برای نجات او مؤثر واقع نشد. بیست و سوم بهمن ماه سال 1367 به مقام بلند شهادت نائل شد و پیکر او را با احترام ویژه ای به اردبیل منتقل کردند و در گلزار شهدای بهشت فاطمه به خاک سپردند.

 

انتهای پیام/

 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده