سردار مصطفی اکبری گفت: رمز موفقیت در عملیات کربلای۵، عملیات کربلای۴ بود.

عملیات کربلای۴ به روایت فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)به گزارش نوید شاهد اردبیل، فرمانده گردان حضرت قاسم(ع) لشکر 31عاشورا گفت: رمز موفقیت در عملیات کربلای۵، عملیات کربلای۴ بود. 

زندگی‌نامه سردار مصطفی اکبری 

سردار مصطفی اکبری، متولد ۱۳۴۰ در روستای «سولای نمین» و بزرگ شده محله «علی کوچه‌سی» اردبیل است. دوران نوجوانی‌اش در انقلاب و جوانی‌اش در جنگ سپری شده است. از اولین نفرات گروهی است که در خرداد ۵۸ سپاه را در اردبیل شکل دادند و به جبهه اعزام شدند. هشت سال جنگ تحمیلی را در جبهه گذرانده است . فرمانده گردان خط شکن حضرت قاسم(ع) لشکر 31 عاشورا بوده است. بعد از جنگ هم در سپاه ‌ماند و در برهه‌ای فرمانده سپاه اردبیل شد.  این فرمانده محبوب با کوله‌باری از تجربه فرماندهی ومدیریت در رده‌های مختلف نظامی، این روزها سردار پیشکسوت دفاع مقدس و یادگار دوران هشت سال دفاع مقدس محسوب می‌شود.

اقدامات پیش از آغاز عملیات کربلای4 به روایت سردار

سال 1365 آماده شدیم، برای یک عملیات، که بعد از طی کردن آموزش‌های لازم آبی، خاکی، غواصی و شنا منتقل شدیم به اردوگاهی که در کنار کارون قرار داشت. من فرمانده گردان قاسم لشکر عاشورا بودم. لشکر عاشورا مسئولیت بخشی از این عملیات را بر عهده داشت. البته اسم این عملیات را آن موقع نمی‌دانستیم.
در این منطقه ما لابه‌لای درخت‌های نخل اسکان و آموزش‌های تکمیلی را که شامل جنگ در نخلستان و سیل بندی بود را طی کردیم. یک ماه قبل از عملیات نیروها و تجهیزات‌مان را از هر لحاظ آماده کردیم، و در اوج آمادگی به منطقه عمومی خرمشهر منتقل شدیم. در آن منطقه کانال‌هایی حفر شده بود و تمام نیروها در این کانال‌ها اسکان داده شدند، تا امکان شروع عملیات فراهم شود. در این زمان آوردن امکانات مختلف از قبیل قایق‌های متعدد لازم بود که باید به صورت گسترده انتقال پیدا ‌کردند. در کانال‌ها و آب‌راه‌های منتهی به اروندرود تمام نیروها و گردان‌ها، قایق‌هایشان را برای انتقال و جابه‌جایی نیروها آماده کردند و این مقدمات آغازعملیاتی بود که بعدتر نام کربلای ۴ بخود گرفت.

آغاز عملیات کربلای4

روزهای اول دی ماه بود، که برای شروع عملیات اعلام آمادگی شد و ما هم گردان‌مان را در کنار اروند و در یکی از آب‌راه‌ها به نام خین مستقر کردیم. طرح عملیاتی کربلای ۴؛ یعنی عملیاتی که پیش رو داشتیم، و هنوز نام آن را نمی‌دانستیم، برای هر گردان و تیپ و لشکر آماده شده بود. روز شروع عملیات مشخص شد، که سوم دی ماه عملیات آغاز می‌شود. سوم دی ماه گردان‌های پیشرو هر تیپ به عنوان گردان‌های غواص که ماه‌ها آموزش دیده بودند کار خود را شروع کردند. این گردان‌ها ۵۰۰ و۶۰۰ نفری بودند و از لشکر عاشورا هم دو گردان حضرت ولیعصر و گردان حبیب ابن مظاهر به عنوان گردان‌های غواصی و پیشرو آموزش دیده و آماده بودند. این گردان‌های غواصی پیشرو باید قبل از شروع عملیات به طرف خط عراق حرکت می‌کردند، عرض اروند را طی کرده و از موانع ساحل اروند که شاید ۱۰۰ متر بود و توسط عراق ایجاد شده بود عبور می‌کردند.

اروند از رودهایی است، که به آب‌های آزاد راه دارد و این قبیل رودها دارای جزر و مد شدیدی هستند؛ یعنی در حال مد رود به عقب برمی‌گردد و به جای این که اروند به سمت خلیج فارس سرازیر شود برعکس حرکت می‌‌کند. این باعث می‌شد که در آب راه‌ها آب دو، سه متر بالا بیاید و این آب راه‌ها قابل قایق‌رانی شوند. اما در حالت جزر تمام آب راه‌ها خالی و گل آلود می‌شدند، و به هیچ وجه قایق‌ها و حتی انسان نمی‌توانستند حرکت کنند. حالت مد که در آن امکان حرکت وجود داشت، در ۲۴ ساعت دو بار با طلوع و غروب ماه اتفاق می‌افتاد. حرکت غواص‌ها قرار بود در زمان مد اتفاق بیفتند. شاید حدود یک سال روی این موضوع کار شده بود که چه زمانی و در چه حالتی جزر و مد اتفاق می‌افتد و هر کدام چقدر طول می‌کشد. در این عملیات از تجربه والفجر ۸ که اولین تجربه عبور از اروند بود هم استفاده شد. در زمان مد و اوج آرامش اروند، باید غواص ها عبور می‌کردند و در ساحل جزایر عراق پیاده شده و برای عبور نیروهای بعدی که نیروهای اصلی ادامه دهنده عملیات بودند پاک سازی می‌کردند. گردان حضرت قاسم هم جزو دسته دوم بود. به دلایل متعدد از جمله شکست عراق در عملیات والفجر ۸، دشمنان جمهوری اسلامی و هم پیمانان عراق در صدد بودند که نگذارند عراق مجددا شکست نظامی بخورد. چون شکست عراق شکست حامیانش تلقی می شد. به همین خاطر مراقب بودند که غافلگیری عملیات قبل برایشان اتفاق نیفتد.

آیا عملیات لو رفته بود؟

باید بگویم چون در عملیات والفجر ۸ علی‌رغم داشتن تجهیزات پیشرفته عراق نتوانسته بود به دلیل رعایت مسائل امنیتی و حفاظتی آن عملیات را کشف کند و غافلگیری بزرگترین عامل شکست عراق شده بود، حال نمی‌خواستند این غافلگیری دوباره اتفاق بیفتد. چون جمهوری اسلامی اکثرا زمستان را برای انجام عملیات‌ها در جنوب انتخاب می‌کرد – هرچند در جهبه‌های شمالی، میانی و جبهه جنوب همزمان محل‌هایی برای غافلگیری دشمن پیش‌بینی شده بود – عراق تمام تجهیزات پیشرفته خود را به کار گرفته بود و توانسته بود اطلاعاتی از حرکت ها و تحرکات رزمندگان در منطقه عمومی خرمشهر به دست بیاورد. ولی نمی‌دانستند از کدام محل عملیات انجام خواهد شد. چون ۱۵ روز بعد از آن از منطقه میانی عملیات کربلای ۵ انجام شد یا از مناطق دیگر هم عملیاتی آماده می‌شد و شرایط برای هر کدام آماده بود. ولی منطقه عملیات کربلای ۴ به دلایل استراتژیک به عنوان منطقه اصلی عملیات برای خودمان مشخص شده بود و حساسیت هم به این منطقه بیش از اندازه بود. اینطور نبود که قبل از شروع عملیات، عملیات لو برود و رزمندگان علی‌رغم آن به حرکت ادامه دهند. هواپیماهای عراقی تمام ۲۴ ساعت در مناطق جنوب پرواز داشتند و اگر قبل از شروع، عملیات لو می‌رفت قطعا بمباران می‌کردند، و تلفات سنگینی می‌گرفتند. چون تمام یگان‌های سپاه با تمام تجهیزات و نیروها در منطقه مسقر بودند. و در برد توپخانه‌ها و تیررس هواپیماهای عراقی بودند.

شرح عملیات

 با دلایلی که مطرح کردم. تمام پارامترهای حفاظتی رعایت شده بود، مخصوصا با توجه به تجربه والفجر ۸ . ولی در هنگام شروع عملیات و حرکت غواص‌ها – در حالی که عراقی‌ها هم در آمادگی کامل در ساحل غربی اروند مستقر بودند – اگر کمی در زمان ورود به آب اشتباه می‌شد آب غواص‌ها را یا به طرف بصره یا به سمت خلیج فارس می‌برد. بنابراین هر گردانی که سروقت شروع کرد سروقت هم موفق به عبور شد. مثلا لشکر ۴۱ ثارالله با موفقیت به آب زدند و تمام جزیره ام‌الرصاص را تصرف کردند، که بزرگترین جزیره منطقه بود. ولی یگان های دیگر مثل لشکر عاشورا، لشکر ۲۵ کربلا با مقداری تاخیر شروع کردند. علت این تاخیر جریان آب بود که مقداری حرکت را کند می‌کرد و باعث شد نیم ساعتی تاخیر به وجود بیاید.
 حرکت آب باعث این تاخیر شده بود، همانطور که گفتم این ساعتی که تعیین شده بود برای عبور غواص‌ها آرام‌ترین زمان آب بود که در تلاقی دو اتفاق جزر و مد بود. الان این شهدای غواص که اخیرا کشف شده‌اند برای گردان ۴۱ ثارالله بودند. غواص‌های گردان عاشورا تعدادی‌شان شهید شدند و تعدادی هم سالم به عقب برگشتند. اکثریت یگان‌های دیگر هم به همین شکل سالم برگشتند.

بحث کالک عملیات کربلای4 و تفرقه انکنی منافقان

منافقان از پیدا شدن کالک عملیات کربلای4 در سنگرهای غعراقی می گویند. این گفته کاملا اشتباه است. باید بگویم: این کالک در عملیات کربلای ۵ پیدا شد. احتمالی که داده می‌شود این است که همراه غواصانی که عبور کرده بودند، فرماندهانی بودند که همراه خود تجهیزاتی داشتند به عنوان فرمانده، و خب کالک عملیات هم به عنوان یکی از تجهیزات نظامی همراه آنها بوده است. آن کالک‌ها را بعدا عراقی‌ها برده و به عنوان نقشه عملیاتی ما در سنگر خود داشتند. به احتمال قوی آن کالک‌ها را از غواصان شهیدمان به دست آورده بودند.
دشمن در تمام جنگ‌ها از تمام حربه‌ها استفاده می‌کند؛ از جمله افراد نفوذی. منافق‌ها هم همانطور که گفتم از ابتدا سعی در نفوذ در سپاه و ارتش و دیگر جمع‌ها داشتند. بنابراین بعید نیست که نفوذی وجود داشته باشد. ولی اصل غافلگیری و حفاظت و امنیت اطلاعات رعایت شده بود، و با توجه به شواهد هیچ دلیلی بر لو رفتن عملیات نیست. مثلا دو روز بعد از عقب نشینی، عراق محل‌هایی را که در حین عملیات در آن نیروها مستقر بودند، را بمباران کرد. مطمئنا درصورتی که عملیات لو می‌رفت قبل از عملیات این کار را انجام می‌دادند. بنابراین عملیات اصلن لو نرفته بود.

ام‌الرصاص و غواصان دست بسته

در مورد غواص‌های مورد بحث، شب که عملیات آغاز شد، سردار شریعتی به من گفت که یک محور ما توانسته عبور کند، که همان محور لشکر ۴۱ ثارالله بود و بقیه محورها نتوانسته‌اند. گفت که تو باید بروی و کادرت را به آنجا برده و توجیه کنی و مجددا برگشته و نیروهایت را ببری. شریعتی گفت که قرار است که ادامه عملیات از آنجا باشد. دو قایق تند رو آماده کردند و من با حدود ۲۰ نفر حرکت کردم. وقتی از آب راه خین خارج شدیم تا به جزیره ام‌الرصاص برویم – که نیروهای یگان ۴۱ ثارالله قسمتی را پاکسازی کرده بودند – از آنجایی که عراق با تمام تجهیزات مستقر بود و رودخانه را در تیررس داشت با خروج ما از آب راه خین با تمام تجهیزات ما را به رگبار بستند. سرعت قایق‌ها آنقدر زیاد بود که ما زود از تیررس عراقی‌ها خارج شدیم.
وقتی در جزیره ام‌الرصاص پیاده شدیم، من نفری از غواصان یگان ۴۱ ثارالله را سالم ندیدم در محلی که پیاده شدیم. یعنی تعداد زیادی شهید شده بودند و تعداد معدودی هم زخمی بودند. رزمندگانی که از ثارالله به آب زده بودند دو گردان کامل بودند. تعدادی در آب شهید شده و از آب بیرون نرفته بودند و تعدادی دیگر از آب بیرون رفته و با لباس غواصی و اسلحه در دست شهید شده و در ساحل ام‌الرصاص افتاده بودند. من نفرات را به دو دسته ده نفری تقسیم کردم و هر دسته از قسمتی درون جزیره به پیش رفتیم. قرار بود ما برویم به آخر جزیره و پلی که به طرف بصره منتهی می‌شد را رد کرده و با بی‌سیم اطلاع دهیم که ادامه نیروها را بفرستند تا ادامه عملیات را انجام دهیم. چون از غواصان لشکر ثارالله کسی را سالم پیدا نکرده بودم که ما را راهنمایی کند. اکثر بچه های ما زخمی شدند و خودم هم از ناحیه کتف ترکش خوردم، حدود دو ساعت ما درون جزیره بودیم. سپس تماس گرفتم با فرمانده لشکر و وضعیت را تشریح کردم و خواستم که قایق بفرستند و ما را برگردانند.
از همان محوری که گردان ثارالله رد شده بود قرار شد تمام یگان‌ها بیایند و از آن محور عملیات را ادامه دهیم. از جمله آن‌ها گردان حضرت قاسم، یعنی گردان ما بود که قرار بود به عنوان اولین گردان بعد از غواص‌ها برویم. ولی زمانی که من با کادرها رفتم آنجا و این وضعیت را دیدم و با بی سیم گزارش دادم دوباره همان دو قایق تندرو برگشته و ما را به سرعت برگرداندند. ولی من در آنجا غواص سالمی را ندیدم که بماند. اکثرا بعد از باز کردن ساحل و رساندن خود به ام‌الرصاص به صورت پراکنده در فواصل مختلف شهید یا شدیدا زخمی بودند. این عکس‌هایی که دیده می‌شود، بعدا شهدا را جمع کرده‌اند یکجا و دست تعدادی هم که زخمی بودند را بسته‌اند. این صحنه‌هایی که پخش می‌شود را من آنجا از نزدیک دیده بودم. تنها نفراتی که آن صحنه ها را دیدند نیروهایی بودند که آن روز با من بودند، که البته تعدادی از آن ها هم بعدا شهید شدند. صحنه‌ای که در آن گردان حدودا ۵۰۰ نفری شهید شده بودند و هر کدام در جایی افتاده بودند. این صحنه بزرگی این رزمندگان و عظمت آنها‌ و ایمانشان را نشان می‌داد. نتیجه آن ایثار و شهامت این شهدا را می‌بینیم که بعد از سال‌ها پیکر پاکشان برمی‌گردد، و قدرت حماسه‌شان مشخص می‌شود. چرا که کار آنها در عبور از اروند و پاکسازی ساحل و درگیری با عراقی‌ها کار سخت و بزرگی بود.

موفقیت‌های عملیات کربلای4

 نقطه‌ای که کار در آن همراه با کربلای ۴ شروع شد منطقه عملیات کربلای ۵ بود. لشکر ۱۹ فجر در کربلای ۴ به آسانی وارد منطقه کربلای ۵ شده بود و تمام پنج ضلعی را گرفته بود. ولی در ادامه چون اگر می‌ماندند، محاصره می‌شدند با تمام نیروها به صورت سالم برگشته بودند و شناسایی خوبی را به دست آورده بودند. یعنی بزرگترین رمز موفقیت کربلای ۵ این بود که لشکر ۱۹ فجر در کربلای ۴ آن محور را تا آخر رفته بود. در کربلای ۴ موفقیت بزرگ، سالم به عقب برگشتن بود. شاید از حدود ۱۵۰ گردان ۵ یا ۶ گردان با تلفات مواجه شدند آن هم نه به صورت کامل. ولی خب شهدای غواصی که اخیرا کشف شدند اکثرا مربوط به استان کرمان هستند که از لشکر ۴۱ ثارالله بودند.
۱۷۵ شهید غواص که به صورت دست بسته کشف شده‌اند از لحاظ نظامی به عنوان جنایت جنگی حساب می‌شود.

برای بیان موفقیت عملیات کربلای5 همین جمله کافی است که: رمز موفقیت در عملیات کربلای۵، عملیات کربلای۴ بود.

 

انتهای پیام/

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده