ایستادگی در مقابل ستم شاه و ساواک با دیدن خون شهدا
به گزارش نوید شاهد اردبیل، آزاده سرافراز محمدتقی باقری، در دهمین روز مرداد 1344 در محله جمعه مسجد اردبیل به دنیا آمده و در پنج سالگی مادر و در هشت سالگی پدرش را از دست داده است. سال 1358 عضو بسیج شده و چهار بار به ترتیب در تاریخهای ذیل عازم جبهههای حق علیه باطل شده است.
- از ششم مرداد 1361 تا بیست و ششم مهر ماه 1361 جبهه کردستان، پیرانشهر
- از بیست و چهارم آبان 1361 تا دوازدهم اسفند 1361 جبهه جنوب و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی
- از هشتم تیر ماه 1362 تا هشتم مهر 1362 منطقه کردستان، پشتیبانی آزادسازی زندان آلواتان در سردشت از دست گروهکها
- بیست و چهارم بهمن ماه 1362 تا پنجم اسفند 1362 و اسارت در عملیات خیبر
- شروع اسارت از پنجم اسفند 1362 تا چهاردهم شهریور 1364
محمدتقی با شماره اسارت 8387 در اردوگاه موصل اسیر بوده و نامش در لیست صلیب سرخ وارد شده است.
این مرد نستوه که از نوجوانی در خدمت اسلام و انقلاب بوده و ارادهای آهنین دارد، در بازدیدی که از موزه شهدای اردبیل داشت جلوی تک تک شهدایی که عکسشان در موزه شهداست، ایستاد، اشک ریخت و مدام تکرار کرد «شرمنده شهداییم»
محمدتقی باقری با دیدن عکسهای عملیات خیبر در موزه شهدای استان اردبیل، اشک در چشمانش حلقه زد و خاطراتی از شهید میرحبیب سیدگرمرودی و یاران شهیدش گفت. ایشان را به سمت آثار و تصاویر شهدای انقلاب اسلامی بردم تا به بهانه سالروز این حماسه غرورآفرین خاطراتش را بشنوم.
از او در مورد انقلاب پرسیدم و جواب داد: کلاس دوم راهنمایی را میخواندم که انقلاب شد. همه جا تعطیل شده بود. اکثر مردم در تظاهرات شرکت میکردند. من هم به همراه برادران بزرگترم شرکت میکردم و آنها همیشه مواظب من بودند. راهپیماییها از جلوی مسجد میرزا علیاکبر به سمت تازه میدان آغاز میشد و از آن جا به طرف میدان قیام و سپس میدان عالی قاپو و بعد چهارراه میرفتیم. در میدان بازار، قطعنامه خوانده میشد و به خانه برمیگشتیم.
یادم هست یک روز با برادرم جعفر به محل تجمع نیروهای ژاندارمری در پشت ساختمان فرمانداری رفتیم. میگفتند آنجا درگیری است. مردم زیادی جمع شده بودند تا حضورشان را به مأموران ژاندارمری اعلام کنند که ما تا پیروزی انقلاب، با جان و دل دفاع خواهیم کرد. پسر داییمان مصطفی اکبری را دیدم که آنجا حضور داشت. وقتی تیراندازی شروع شد با چشمان خودم دیدم که مردم را به گلوله بستند. چند نفر زخمی و شهید شدند. ما سریع برگشتیم و به خانه آمدیم. اما دیدن خون شهدای جوان، ما را مصمم کرد که در مقابل زور و ستم شاه و ساواک بایستیم و بالاخره همین ایستادگی نتیجه داد و بیست و دوم بهمن ماه 1357 انقلاب به پیروزی رسید.
امروز در این موزه با دیدن تصاویر و آثار شهدا، به آن روزهای حماسه و خون برگشتم و تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که ما شرمنده شهدا و خانواده شهدا هستیم و من از مدیرکل و همکاران بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل تشکر میکنم که این چنین محیطی را که میتوان گفت خیمه شهداست، برپا کردهاند.
انتهای پیام/