هميشه در صحنه باشید
به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید مرحمت ابراهیمپور، ششم اسفندماه 1344، در روستای معصوم آباد از توابع شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش قاچاقعلی، خواربار فروش بود و مادرش سعادت بیگم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سیم کش ساختمان بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نهم اردیبهشت 1362 با سمت بیسم چی در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش مجروح شد و فردای آن روز در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای غریبان زادگاهش به خاک سپردند.
وصیت نامه شهید مرحمت ابراهیمپور:
بسم الله الرحمن الرحيم
آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند.(امام خمينى)
ولاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياءعندربهم يرزقون(آل عمران 169)
كسانى كه در راه خدا به درجه شهادت نائل مىشوند گمان نكنيد كه آنان مردهاند بلكه آنها زندهاند و در پيش خداوند عالم دارند روزى مىخورند.
اكنون كه 17 سال از عمرم مىگذرد يكى از آرزوهاى ديگر من شهيد شدن در راه الله بود كه الحمدلله به شهادتگاه آمدهام شايد الله از گناهان من بگذرد چون آنقدر گناه كردهام كه به حساب و كتاب نمىآيد و اگر انشاالله خداوند متعال از گناهان بنده بگذرد و من نيز مانند ياران امام حسين(ع) به شهادت نائلگردم از تمامى خواهران و برادرانى كه از من بدى ديدهاند اميدوارم كه مرا بخشيده باشند و چون بدون اطلاع پدر و مادرم با عشق الله به جبهه اعزام شدهام از آنها نيز شرمنده هستم چون خداحافظى نكردهام اميدوارم مرابخشيده باشند.
و از پدر و مادر گراميم درخواست مىنمايم كه پس ازشهادت بنده گريه نكنند و اگر چه دلشان مىسوزد به على اكبر-جناب قاسم -حسين -عباس به ياران وفادارحسين (ع)گريه كنند. مادر گراميم بعد از شهادت من معجر سياه به سرت نبند گمان كن روز شهادت من همان روزى است كه من عروسى مىكنم وقتى كه جنازه مرا دفن كردند آن روز از همه روزها شاد باش چون آن روز است كه من باخداوند خويش ملاقات خواهم كرد.
مىدانم هر مادرى آرزو دارد كه ازدواج پسرش را ببيند براى ما ايرانيان فرق نمىكند چه ازدواج باشد چه شهادت البته كه شهادت از همه چيز برايمان شيرينتر است به خداوند بزرگ شكر كن كه امانتى كه از وى گرفته بودى سالم به او پس دادهاى و وصيت من درباره جنازه خود چنين مىباشد كه اگر قطعههايى از بدنم را پيدا كرديد در قبرستان غريبان در نزديكى قبر شهيد جهانبخش عباسزاده دفن كنيد. چون من او را چنان دوست داشتم كه او را برادر خودم مىدانستم و مىدانمكه بهترين راه را انتخاب كرده بود. من نيز راه او را ادامه داده و از برادران سپاهى يك درخواست بلكه به آنها نيز وصيت مىكنم كه هميشه در صحنهباشند و امام را در صحنه تنها نگذارند و راه شهيدان اسلام را ادامه بدهند و كربلا و بعد از كربلا قدس عزيز را از لوث دشمنان درآورند و وقتى كه به زيارت كربلا رفتند ما را نيز دعاكنند و به امامحسين(ع) از قول ما بگوئيدكه ياران تو به فرياد تو آمده بودند ولى مثل گل تازه دشمن آنها را پرپر كرد.
و در آخر از خداوند مهربان به پدر و مادرم و به برادر و خواهرم صبر و بردبارى خواهان هستم و مخصوصا" به پدران و مادران شهيد پرور ايران كه بايد صبر را از دست ندهند و هميشه در راه الله جان بر كف باشند و در پشت جبهه و در خود جبهه هر چطور باشد به رزمندگان غيور اسلام كمك كنند و از برادران و خواهران معذرت مىخواهم كه جمله سازيم خوب نبود كه امیدوارم از اين جهت نيز مرا بخشيده باشند.
والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته
برادركوچك شما مرحمت ابراهيمپور
انتهای پیام/