یادگارِ عشقِ هجران؛ عقیق سرخ سلیمانی
به گزارش نوید شاهد اردبیل و به نقل از خبرگزاری فارس، ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ روزی است که در تاریخ ایران هرگز فراموش نخواهد شد. در این روز اگر چه درختِ تنومندِ اسلام با تبرِ ظلم و ستم استکبار قطع شد، اما ریشههای آن، امروز حتی پس از گذشت ۴ سال از شهادتِ سردار دلها، جوانه زده و قویتر از قبل، این بار در سیمای مکتبِ سلیمانی هویدا شده است.
مکتب حاج قاسم، یک الگو و یک سبک متفاوت از زندگی است. سپهبد سلیمانی، در نهایت تواضع، خود را سرباز میهن نامید و وظیفه خود را حراست از مرز و بوم کشور و پاسداری از دین اسلام میدانست.
حاج قاسم بدون توجه به جایگاه اجتماعی خود، در میان مردم قدم میزد و با صمیمیت، عامه مردم را میپذیرفت. دقت کردهاید چقدر راحت میگوییم «حاج قاسم» و نه سردار سپهد قاسم سلیمانی؟ این نشان میدهد که تا چه اندازه این بزرگمرد در قلب و جان ما رخنه کرده که تا این حد با او احساس راحتی میکنیم.
کودکان خردسال، قبل از شهادت سردار در آغوش او جای داشتند و اکنون نیز با تعاریفی که از والدین خود درباره قهرمان کشورشان شنیدهاند، با دیدن تصاویر او خوشحال میشوند. قاسم سلیمانی به معنای واقعی کلمه، یک الگوی ماندگار و اسوهای نیکو برای همه ما بود که یادمانش با مکتب سلیمانی تا سالها ادامه خواهد یافت.
شهادت سردار تاثیر بسیاری بر همه ما گذاشت اما مهمتر از همه آنها، اکنون وظیفه ما این است تا یاد و خاطره سردار را زنده نگه داریم و ادامه دهنده راه او باشیم. در همین راستا، سید سعید اطهرنیاری، نویسنده اردبیلی با تالیف کتاب شعری در مورد سردار، به خوبی از عهده این وظیفه اجتماعی برآمده است.
گفت و گو با این شاعر اردبیلی در مورد سردار دلها، دلِ این نویسنده را نیز به درد آورد و در حین گفت و گو چند بار اشک از چشمان او جاری شد. نقل خاطراتی در مورد شهدا و توصیف ویژگیهای آنها از مهمترین قسمتهای گفتوگو است که این شاعر با لحن روان و بیان شیوای خود، به بهترین شکل آن را بروز داد.
سید سعید اطهرنیاری، متولد سال ۱۳۵۷ و ساکن اردبیل بوده و هم اکنون مسؤول موزه شهدای بنیاد شهید و امور ایثارگران اردبیل است. تالیف و جمعآوری مجموعه کتاب شعری با نام عقیق سرخ سلیمانی، یک ماه پس از شهادت سردار، باعث شد تا گفتوگویی با این نویسنده داشته باشم.
فارس: فعالیت خود را از چه زمانی شروع کرده و چه آثاری به ثبت رساندهاید؟
اطهرنیاری: فعالیت من در زمینه تدوین و یادمان شهدا از سال ۱۳۸۵ آغاز شد. در آن مقطع با همکاری نشریهها و هفته نامهها، به عنوان یک نویسنده که قلم به دست دارد، سعادت این امر قسمت من شد تا بتوانم یادمان ارزشمند شهدای گرانقدر استان و خاطرات ارزشمند شهدا را به دیده قلم درآورم.
آن زمان بنده در دبیرستانهای شهر مشغول به تدریس بودم که توسط رئیس وقت بنیاد شهدا و ایثارگران از من دعوت شد تا به تدوین زندگینامه و خاطرات بیش از ۱۵۰۰ شهید استان بپردازم. اطلاعاتی که توسط بنیاد جمعآوری شده بود و توفیق آن نصیب من شد تا با تحقیق و گردآوری اطلاعات از همرزمان شهدا، خانوادهها و استفاده از اسناد موجود، به تدوین زندگینامه شهدا مشغول شوم.
در سال ۱۳۹۰ اولین کتاب من تحت عنوان دلاوران دیار مقدس، که مربوط به شهدای محله خودمان بود،چاپ و رونمایی شد. شروع کار از سال ۱۳۸۷ بود و به نوعی میخواستم با این کتاب، دِین خود را نسبت به شهدای محل زادگاهم ادا کرده باشم. به لطف خداوند از آن زمان تا کنون، ۳۸ کتاب دیگر، تالیف کرده و به چاپ رساندهام.
فارس: ایده تالیف کتاب «عقیق سرخ سلیمانی» چگونه به ذهن شما رسید؟
اطهرنیاری: صبح جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ بود که اطلاع یافتیم، سردار عزیزمان توسط دیکتاتور جهانی، آمریکای مستبد به شهادت رسیده. خبری بسیار تلخ و غمانگیز که تنها مشابه آن در سال ۱۳۶۸ و به هنگام رحلت امام، چنین حسی را انتقال میداد. هرکه خبر میداد اشک میریخت و هرکه خبر را میشنید نیز اشک میریخت. خبری که برای همه ما بسیار ناراحت کننده بود و اشک و گریه به هنگام پخش خبر در پای تلوزیون از همه جاری شده بود.
یک ساعت پس از این خبر ناگوار، ایده تالیف کتاب به ذهنم رسید تا اثری ماندگار و در شان سردار عزیزمان به چاپ برسانیم. اثری که نه تنها متعلق به من بلکه شامل اشعار منتخب شعرا باشد. همین ایده سبب شد تا با همکاری همسرم سپیده فرخنهاد، همان روز در شمالغرب کشور اقدام به اطلاعرسانی کنیم.
کتاب شعر قرار بود شامل مجموعه آثار شاعران مختلف از استانهای همجوار باشد. استانهای زنجان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل. اما فردای آن روز حیرت زده شده بودم؛ چون شاعران مطرح کشور از استانهای مختلف دیگر مثل اصفهان و تهران اعلام آمادگی کرده بودند و این اتفاق باعث شد تا بحث اشعار مربوط به شهید سلیمانی در کل کشور پخش شود.
آثار ۱۴۹ شاعر از کل کشور در کتاب عقیق سرخ سلیمانی به چاپ رسید
فارس: استقبال از ایده کتاب چگونه بود و چه زمان کتاب منتشر شد؟
اطهرنیاری: آن زمان با خانم محدثه ایستاده، مسؤول وقت انجمن شعر بسیج هنرمندان کشور تماس گرفته و برای تهیه این اثر اعلام آمادگی کردم. اتفاقی عجیب افتاد که قابل باور نبود. در طول ۱۰ روز، ۳۲۱ اثر از ۲۱۴ شاعر از ۲۹ استانِ کشور به دست ما رسید که ۱۴۹ اثر انتخاب شد و کتاب در عرض ۲۲ روز آماده چاپ بود و مجوز آن اخذ شد.
مشابه چنین چیزی را هرگز ندیده بودم که مجوز نشر و چاپ یک کتاب در عرض ۲۲ روز فراهم شود و این نشان از نیّت پاک و عظمت شهید بود که این اتفاق را رقم زد. آثار منتخب ۱۴۹ شاعر از کل کشور به مرحله چاپ رسید و استقبال تا حدی خوب بود که بلافاصله کتاب به چاپ دوم رسید.
در ۱۷ امین روز شهادت سردار به همراه خانواده عازم مشهد مقدس شده بودیم که با من تماس گرفتند و اعلام کردند که کارهای مجوز و چاپ تمام شده و کتاب آماده انتشار است. در حالت معمول این کار چند ماه طول میکشد اما نیّت پاک و قدرت ماورایی این اثر بود که باعث شد تا همه چیز سریع و به بهترین شکل اتفاق بیفتد.
۲ روز مانده به چهلمین روز شهادت سردار کتاب آماده بود و در اربعین شهادت سردار، برای اولین بار در موزه خطایی شیخ صفی و با حضور سردار بابازاده از کتاب رونمایی شد. ارزش اثر به حدی بالا بود که سردار بابازاده گفتند در مراسمی دیگر و با شرایطی بهتر، مجددا از کتاب رونمایی کنیم و همین سبب شد تا فردای آن روز برای دومین بار از کتاب رونمایی شود.
این بار در حسینیه ثارالله و با حضور سردار محمدتقی اصانلو به همراه پخش زنده تلویزیونی از پنج شبکه صداوسیما. این نشان میدهد تا چه اندازه شهید سلیمانی و یادمان او ارزشمند است که برای اثری در وصف او نیز، چنین مراسمی برگزار میشود.
فارس: چرا عقیقِ سرخ سلیمانی؟
اطهرنیاری: همه ما پس از دیدن تصاویر شهادت حاج قاسم متاثر گشته و ناراحت شدیم. تصاویری که از دستِ جدا افتاده از بدن سردار پخش شد دلیل اصلی انتخاب این نام برای کتاب بود.
باید ادامه دهنده راه حاج قاسم باشیم و مانند سردار عمل گرا باشیم
فارس: به نظر شما دلیل علاقه مردم به سردار چه بود؟
اطهرنیاری: قاسم سلیمانی از بدو تولد تا هنگام شهادت، شهیدگونه زندگی کرده و در طول زندگی خود به ائمه اطهار توسل میکرد. «من عرف نفسه فقد عرف ربه» قاسم سلیمانی با کمتر از ۳۰ سال سن فرمانده جنگ بود و حتی در دوران قبل از ۲۰ سالگی نیز قهرمان ورزشی بود. این نشان میدهد تا چه اندازه به خود و خدایش ایمان داشته و مسیر حق را در زندگی پیش گرفته است.
سردار سلیمانی در طول هشت سال دفاع مقدس چندین بار مجروح شده بود ولی باز هم دست از جهاد برنداشت. حاج قاسم سلیمانی مردمگرا بود. مردم را دوست داشت و همین باعث میشد تا مردم نیز او را دوست داشته باشند. سردار سلیمانی عملگرا بود و وقتی حرفی میگفت به آن عمل میکرد درست مانند قضیه داعش. دشمنان ما از سپهبد نمیترسیدند. به گفته خودشان، او فقط ژنرال سلیمانی بود اما تاثیری که گذاشته بود موجب شد تا یک مکتب به وجود بیاید. دشمنان از مکتب سلیمانی هراس دارند. سردار یک نفر نبود. یک مکتب بود؛ یک الگوی کامل بود.
فارس: قسمتی از اشعار خود که در این کتاب آوردهاید بخوانید.
اطهرنیاری: سردار سلیمانی ادامهدهنده راه شهدای کربلا بود. ایمان و اخلاص او و ارادت خاصی که به ائمه اطهار داشت همواره او را از دیگران متمایز میساخت. من دو شعر در بین مجموعه آثار این کتاب نوشتهام که قسمتی از آن را برایتان قرائت میکنم. در آن ایام، این اشعار از عمق وجود و با تاثر و اندوهی از درون گفته شد که تاثیری شگرف بر روی من گذاشت:
پرده ی راز عجیبی است معمای شهید
عشق مانده است خجل در پی معنای شهید
آه اگر پرده بر اندازم از این راز شگفت
بار یابم به سراپردهی زیبای شهید
شور دیدار به سر داری اگر مجنون باش
حجله آراسته با شوق تو لیلای شهید
خط به خط تا خط خونین شهادت رفتم
تا مگر پَر بکشم چون دل شیدای شهید
ساکن شهر سکوتم که شبی پیچیده است
تا سحر در دل بیدار من آوای شهید
دل نهنگانه به امواج زدم بی لنگر
خاک میگفت حدیث دل دریای شهید
لب که بر خاک نهادم دلم از دستم رفت
بوی گل داشت هنوز از اثر پای شهید
پرده افتاد ز چشمم به مددکاری عشق
لب نهادم به لب گرم شکر خای شهید
رفت سردار سلیمانی و مانده است هنوز
در دل و جان جوانان وطن جای شهید
او وفادارترین بود و ولایت پیشه
درس دلدادگی آموخت ز سقای شهید
همچو یاران به خون خفته عقاب آسا رفت
اقتدا کرد به سجاده ی مولای شهید
موزه شهدا یک رسانه قدسی و محل آموزش مکتب شهدا است
فارس: گفتید مسؤول موزه شهدای اردبیل هستید در این خصوص نیز برایمان بگویید؟
اطهرنیاری: موزه شهدا یک رسانه قدسی است. در موزه شهدا ما مکتب شهدا را به اجرا در میآوریم و سبک زندگی آن شهدای گران قدر را به همه نشان میدهیم. موزه شهدا مکان مناسبی برای تجدید بیعت با آرمانهای امام و انقلاب است. از تمام نوجوانان و جوانان دعوت میکنم با حضور در موزه شهدا و دیدن خاطرات و زندگینامه شهدای اردبیل، از سیرت پاک این انسانهای آزاده درس بگیرند و الگوی مناسب را در زندگی خود پیدا کنند.
چه بسیار نوجوانانی که علاقهای به بازدید از موزه شهدا نداشتهاند اما وقتی وارد موزه شده و نقل قولهای من را شنیدهاند، در مورد افکار خود تغییر عقیده دادهاند. وظیفه ما در موزه شهدا، ترویج الگوی صحیح زندگی است. با بسیاری از ادارات جلسههایی برای حضور در موزه برگزار کردهایم.
هر سه روز یک بار، بیش از ۲ ساعت روایت در موزه داریم و حتی به خاطر دارم در یکی از روزها که میزبان دانشجویان محقق بودم، بیش از ۴ ساعت روایت ما در مورد شهدا به طول انجامید.
حکایت شهیدی که به خواب نویسنده زندگینامهاش آمد
فارس: مهمترین خاطره شما از فعالیتهایتان در زمینه شهدا چیست و مهمترین تاثیری که در طول زندگی خود از شهدا گرفتهاید چه بوده؟
اطهرنیاری: مهمترین خاطره من از ۲۰ سال فعالیت در زمینه شهدا، مربوط به خانهای است که متعلق به یکی از شهدا بود. در آن مقطع، دختر من تازه متولد شده بود و من نیز مشغول تحقیق و جمعآوری آثار شهدا بودم به همین دلیل خانه پدری یکی از شهدای اردبیل به نام شهید ابوالفضل یعقوبی را اجاره کردم، تا بهتر بتوانم با زندگی شهدا ارتباط برقرار کنم و سپس مشغول نگارش زندگینامه شهید شعبان ارشدی شدم. کامیپوتر و وسایل خود را در این خانه مستقر کردم و به هنگام شبها مشغول تایپ و تحقیق بودم.
در اطلاعاتی که از سوی بنیاد شهدا منتشر شده بود نوشته بودند که این شهید راننده آمبولانس بوده و در اثر انفجار خودروی آمبولانس شهید شده است. من نیز همین مطلب را در یادداشتهای خود نوشتم و زندگینامه این شهید را به پایان رساندم.
شاید باور این مسئله برایتان غیرممکن باشد اما به هنگام خواب، این شهید به خواب من آمد و گفت که چرا شرح زندگینامه من را اشتباه مینویسی؟ با اینکه حتی تصویر او را ندیده بودم ولی باز هم این تصویر از شهید روبروی چشمانم مجسم شد.
فردای آن روز به بنیاد شهید رفته و آمار شهادت این شهید را یافتم و اما اطلاعات همان توضیحات قبلی بود و اما فردی گفت که گویا در جمع آوری این اطلاعات اشتباهی رخ داده و باید بیشتر تحقیق کنیم! من به این اطلاعات بسنده نکردم و چند تن از همرزمان شهید را یافتم. وقتی با آنها صحبت کردم و شرح شهادت شعبان ارشدی را جویا شدم همه آنها متفق القول گفتند که این شهید، راننده آمبولانس نبوده بلکه مسؤول بیسیم عملیات بوده و در روز شهادتش به دلیل اینکه راننده آمبولانس که در حال حمل مجروحان بوده چند دقیقه پیش از شهادت شعبان ارشدی شهید شده بود و بخاطر همین شعبان پشت ماشین نشسته و سپس در همان شرایط به شهادت رسیده. به همین دلیل در تحقیق و جمعآوری اطلاعات، نحوه شهادت را اینگونه ثبت کردهاند که شهید ارشدی در بخش بهداری فعالیت داشته است. این خاطره، هیچ گاه از ذهن من فراموش نخواهد شد. شهیدی که خودش، با من صحبت کرد و من را به سمت واقعیت هدایت نمود.
مادران ایران زمین، قهرمانان واقعی این کشور هستند
فارس: سخن پایانی.
اطهرنیاری: نویسنده اردبیلی در پایان صحبتهای خود ضمن تبریک میلاد حضرت زهرا(س)، تداخل این روز با شهادت سردار دلها را اتفاقی خوشایند تعبیر کرده و گفت: تداخل میلاد حضرت فاطمه زهرا با شهادت سردار دلها، اتفاق مبارکی است که برای همه ما حامل پیامی مهم است.
از بین ۳۴۰۰ شهید استان اردبیل حدود ۲۹۰۰ نفر آنها نوجوان و جوان ۱۳ تا ۲۵ سال هستند. این یعنی چه؟ یعنی مادران این سرزمین با جان و دل فرزندان آزادهای تحویل کشور دادهاند که شجاعت حضور در میادین جنگ را داشتند.
مادران این شهدا، بیشترین نقش را در هشت سال دفاع مقدس داشتهاند و به همین خاطر است که اکنون نیز از مادر شهدا تقدیر به عمل میآید. میلاد حضرت فاطمه زهرا و همزمان با آن، شهادت سردار دلها، بار دیگر به ما میگوید که این مرز و بوم توسط مادران و فرزندانی سربلند و سرافراز مانده که با ایمان و اخلاص در راه حق قدم برداشتهاند و از هیچ تهدیدی هراس نداشتهاند. نقش مادران و تاثیری که آنها بر رشید پروری جوانان داشتهاند غیرقابل انکار است.
شهید سلیمانی تجلی بخش آرمانی والا در راهی پر پیچ و تاب است که بخشی از آن در هشت سال دفاع مقدس طی شده و ادامه مسیر، امروز توسط همه ما که عضوی از مکتب سلیمانی هستیم به انجام میرسد.
سردار سلیمانی یک الگو برای همه ما بود و راهِ چگونه خوب زیستن را با رفتار و گفتار خود به ما نشان داد. عشق و علاقه مردم ایران به سردار دلها، نتیجهِ کوهی از ایمان و تواضع او بود. امروز باید بیاموزیم تا با «سردارگونه» زیستن، منجی راه حق و ولایت باشیم و ایرانی آباد و سرافراز برای خود و آیندگان به ارمغان آوریم.
انتهای پیام/