جنگ را باید یک مسئولیت بدانیم نه یک مأموریت
به گزارش نوید شاهد اردبیل، سردار میرمحمود بنیهاشم در سال ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه درآمد و از همان اول روح ایثار و فداکاری و جانبازی در او نمایان بود. نخستین اعزام شهید برای مبارزه با نیروهای آمریکا و گروههای الحادی در منطقه مظلوم سردشت بود و سپس پاییز سال ۱۳۶۰ در منطقه مهران رشادتها و شجاعتهای بیحدی از خود نشان داد که مورد تشویق مسئولین ردهبالا قرار گرفت و در عملیات بیتالمقدس با سمت فرماندهی گروهان از فاتحان خونینشهر بود. او از خرداد سال ۱۳۶۲ تا روز شهادتش در سال ۱۳۶۶ بهصورت مستمر در جبهههای حق علیه باطل شرکت کرد و در عملیاتهای بزرگ در ردههای مختلف فرماندهی، افتخاراتی برای انقلاب و اسلام آفرید.
حاج میرمحمود بنیهاشم در عملیات والفجر ۲ و ۴ در سمت معاونت گردان سیدالشهدا (ع) در عملیات خیبر با سمت فرماندهی گردان علیاصغر (ع) وارد صحنه پیکار شد که در این عملیات به مقام جانبازی رسیدند. همچنین در عملیات بدر نیز فرمانده گردان حضرت قائم (عچ) بود که از ناحیه سر بهشدت مجروح شدند.
او بعد از بهبودی فرماندهی گردان حضرت قاسم (ع) را بر عهده گرفت و در عملیات والفجر ۸ حضور یافت. شهید والامقام به دلیل تصادف و شکستگی کمر نتوانست در عملیات کربلای ۵ حضور یابد.
با وجود پیشنهادهای بسیار برای بر عهده گرفتن سمت معاونت و فرماندهی تیپ وی در سال ۱۳۶۴ به دلیل علاقه بیشازحد به گردان علیاصغر (ع) رسماً فرماندهی این گردان را بر عهده گرفت.
شهید بنیهاشم همیشه میگفت: جنگ را باید یک مسئولیت بدانیم نه یک مأموریت؛ و خودشان با حضور دائمی در جبهه به گفته خود جامه عمل پوشانید.
سرانجام این سردار رشید اسلام و انقلاب در جریان عملیات نصر هفت» در ۱۴ مردادماه سال ۱۳۶۶ به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید و پیکر پاکش در مزار شهدای مشکینشهر به خاک سپرده شد.
روایت ایوب ایوبی از روز شهادت
عمدهترین آموزش ما فتح ارتفاعات، تصرف پایگاهها، حرکت در کوهستان و نبرد تنبهتن بود. پس از اتمام آموزش، مانورهای لازم برای تصرف ارتفاعات به عمل آمد، سپس نیروها تجهیز شدند. دراینبین شهید (میر محمود) بنیهاشم برای توجیه مأموریت گردان (علیاصغر) همراه سایر فرماندهان به منطقه رفت. پس از چند روز برگشت و گفت سریعاً نیروها را آماده کنید. گردان را با اتوبوس به موقعیتی که نزدیک منطقه عملیاتی بود، بردیم.
دمصبح به شهرستان سردشت رسیدیم و ازآنجا راهنما ما را بهسوی تپههای جنگلی برد که در حوالی شهر کوچکی به نام ربط قرار داشت.
یکشب ماندیم و روز بعد همراه بنیهاشم برای شناسایی به منطقه عملیاتی رفتیم. ابتدا از روی نقشه توجیه شدیم. سپس به دیدگاه در ارتفاع بلفت ایران رفتیم و از سنگر دیدبانی با دوربینهای ۲۰ در ۱۲۰ همهجا را شناسایی کردیم.
اواسط تابستان بود. صبح زود بهمحض روشن شدن هوا، رزمندهها با کلیه تجهیزات، پشت کمپرسی سوار شدند. مهمتر از همه بخاطر استتار در آن هوای گرم دستور داده بودند، روی کمپرسیها چادر بکشند. تا نیروها دیده نشوند.
اهمیت فریضه نماز نزد فرمانده
نزدیک غروب آفتاب میرمحمود بنی هاشم از نیروها خواست وضو بگیرند، بعد حرکت کنیم؛ چون نماز را باید در حین حرکت یا توقف میخواندیم. گردان امیر المومنین (ع) جلو و بقیه گردانها پشت سر آنها حرکت کردند.
پس از طی مسافتی، گردان امیر المومنین (ع) از ما جدا شد و بهطرف مأموریت خود که تپههای بین دو بلفت ایران و عراق بود، رفت. ما هم در کنار رودخانهای کم آب به حرکت خود ادامه دادیم و به نزدیکی محل مأموریت رسیدیم.
توقف کردیم. هوا روشن بود و باد معمولی هم میوزید ولی مسیر باد از سمت عراق بود. صدای عراقیها را بهخوبی میشنیدیم. سروصدا خیلی زیاد و آنها غافل و عملیات واقعاً غافلگیرکننده بود.
محل مأموریت گردان علیاصغر (ع) ارتفاعات دوپازا بود. آخرین هماهنگیها با لشکر و گردان به عمل آمد. موعد فرارسید. فرمانده در جلوی گردان بود. هریک از تپههای مأموریت را ایثار گذاشته بودند.
ایثار ۱ محل مأموریت گروهان ۱ بود و ایثار ۲ محل مأموریت گروهان ۲ و ایثار ۳ محل مأموریت گروهان ۳. فقط چند سنگر عراقی بود. گذرگاه را بسته بودند. فرمانده گردان؛ محمود بنی هاشم از گروهان ۳ یک دسته را برای ایثار گذاشته بود و دو دسته در احتیاط بودند. در یک نقطه بین ایثار ۲ و ایثار ۳، بنی هاشم به من گفت تو با بقیه نیروها منتظر باشید تا من گروهان ۲ ر ا پایکار ببرم.
همراه نیروها منتظر ماندیم. بنی هاشم گروهان ۲(گروهان یوسفعلی) را گذاشت پایکار و تخریبچیها مشغول باز کردن میدان مین شدند که نزدیک بود معبر تمام شود.
بنی هاشم پس از قرار دادن گروهان ۲ در پایکار بهطرف بقیه گردان برگشت. در چند قدمی ما بود که اولین رگبار آن شب و آن عملیات به سینه بنیهاشم خالی شد. او چند قدمی برداشت و به شهادت رسید.
آن شب ارتفاعات بلفت به تصرف رزمندگان اسلام درآمد ولی از فردای آن روز با سماجت عراقیها و ایرانیها تا یک هفته دستبهدست میشد تا به تصرف نهایی رزمندگان اسلام درآمد.
انتهای پیام/