منتظر خبری از فرزندمان هستیم
به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید اسماعیل آقا سلطانی، یکم خرداد 1347، در روستای جمال آباد از توابع مشکین شهر به دنیا آمد. پدرش حمید، کارگر بود و مادرش نجیبه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. چهارم مرداد 1367 با سمت تیربارچی در عملیات مرصاد در اسلام آباد غرب به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. زندگی این شهید سرافراز را از زبان پدرش مرور می کنیم.
دوران کودکی
الفبای عشق به امام حسين(ع) و ائمه اطهار(ع) را از كودكی آموخت. ترنم اين درس با گوشت و خونش قرين بود، از همان كودكی از هوش، ذكاوت و استعداد بالايی برخوردار بود. با توجه به وضعيت اقتصادی خانواده و تنگنای معيشتی، دوران تحصيل علمش با سختی و مشقات زيادی قرين بود. در روستای جمالآباد مشکین شهر زندگی میکردیم و با کارگری امور زندگی را میگذراندیم. او از زمانی كه خود را شناخت مجبور بود همزمان با خواندن درس در مدرسه ابتدایی، به بنايی و کارگری در كنار خودم باشد. سخت كوشی او در كار و جديت و پشتكارش در كسب علم قبل از این که ترک تحصیل کند موجب گرديد تا در بين همكلاسیها، شاگردی موفق و ممتاز معرفی شود. بيشتر از مدرسه، كلاسهای قرآن توجه و اشتياق او را برانگيخته بود. فعالانه در جلسات قرائت قرآن حضور میيافت. در كنار كوششی كه در فراگيری علم در مدرسه داشت با شركت و عضويت در جلسات تفسير قرآن – كه در روستا داير بود – با مفاهيم اين كتاب آسمانی و احاديث ائمه اطهار(ع) و مباحث اعتقادی آشنا شد. مدتی اين كلاسها را ادامه داد. او كه از بينش عميق اعتقادی و قدرت بيان بالايی برخوردار بود، به دليل برخورداری از غنای فكری و فرهنگی، به سهم خود در بسط ارزشهای اسلامی اهالی روستا كوشش میكرد.
فعالیت انقلابی
در انقلاب اسلامی علیرغم سن کمش در كنار فعاليتهای مذهبی به پخش اعلاميه، نوار، عكس و رساله حضرت امام خمينی(ره) در بین مردم روستا فعالیت میکرد و در اين راه از هيچ خطر و رنجی نمیهراسيد. به طور جدی در جريانات روستا قبل و بعد از انقلاب نقش موثری داشت. با پيروزی انقلاب اسلامی به منظور حفظ دستآوردهای انقلاب اسلامی به عضويت پایگاه انقلاب اسلامی روستا در آمد. در فعال نمودن اين تشكيلات تا زمان اعزام به سربازی نقش بسيار مفيد و ارزندهای را ايفاد نمود.
خدمت سربازی
با توجه به نیاز نیرو در جنگ، به عنوان سرباز داوطلب با عشق و علاقه به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد و به عنوان تیربارچی از وطن اسلامی و برای آزادی وطن و آسودگی و آرامش هم وطنان مردانه دفاع میکرد. در منطقه اسلام آباد غرب با افتخار مشغول خدمت بود و باز به فکر خانواده بود و هنگامی که به مرخصی میآمد به کارگری میرفت. به من هم کمک میکرد. در جبهههای جنگ بسیار فعال و کوشا بود و آرزویش شهادت در راه وطن و اسلام بود.
وصیت از زبان پدر
وصیت فرزندم به خانواده این بود که امام را دعا کنید و روزه بگیرید و نماز را سر وقت بخوانید. او برای اعضای خانواده و همرزمانش راهنما و دلسوز بود و صميميت، دلسوزی، اخلاص و يكرنگیاش همگان را مجذوب خود میساخت.به نماز اول وقت بسيار حساس و مقيد بود و برای شركت در نماز جماعت اهميت فراوانی قايل بود. عشق و علاقه اش به ولايت فقيه او را در ولايت ذوب نموده بود. به نظم و انضباط اهميت فراوانی میداد و اين خصلت نشات گرفته از عمق اعتقادات او بود.
شهادت
سرانجام خبر شهادت فرزندم را در ششم مرداد 1367 به ما دادند. گویا در چهارم مرداد ماه به شهادت رسیده بود. اسماعیلم در عملیات مرصاد و در درگیری با منافقین به درجه رفیع شهادت نائل گشت و جاویدالاثر شد. هنوز هم که هنوز است منتظر خبری از فرزندمان هستیم.
انتهای پیام/