خاطرات
حاجیه خانم «سکینه عراقی» مادر شهید «واحد رضایی» می‌گوید: فرزندم به من وصیت کرد که همچون حضرت زینب (س) صبور باشم.

به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید «واحد رضایی» سوم مرداد 1345، در شهرستان مشگین شهر دیده به جهان گشود. پدرش فرصت آقا، دامدار بود و مادرش سکینه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند 1363 با سمت فرمانده دسته در عملیات بدر در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه شهید شد. مزار او در گلزار شهدای عاشورای مشگین شهر قرار دارد.

همچون حضرت زینب(س) صبور باش

مادر شهید، حاجیه خانم سکینه عراقی از خاطرات فرزندش چنین نقل می‌کند: فرزندم واحد بدون اینکه به ما بگوید به جبهه اعزام شده بود ما در خانه نشسته بودیم و تلویزیون تماشا می‌کردیم، پسرم واحد را موقع اعزام نشان داد و ما فهمیدیم که به جبهه رفته است. بعد از دو ماه که برگشت زخمی شده بود. 15 روز مرخصی داده بودند که استراحت کند. نتوانست تحمل کند و در جواب من گفت باید تا آخرین قطره خونم تلاش کنم. عشق و علاقه خود را به اسلام و انقلاب اسلامی نشان می‌داد و می‌خواست به آرزویش که شهادت و پیروزی انقلاب بود برسد. دو بار به جبهه اعزام شد و هر دو بار هم به شدت مجروح شده بود، مبارزی خستگی ناپذیر که هیچ چیز به جز مشکل فراق و وصال در دلش نبود.

از دوستش اکبر موسوی شنیدیم که گفت: موقعی که واحد شهید شد در بغل من بود در قمقمه‌اش آب داشت خیلی اصرار کردم که بنوشد امّا گفت مثل آقا امام حسین(ع) تشنه جان خواهم داد. در جبهه با اینکه سن کمی داشت امّا رشادتهای زیادی از خود نشان داد. انسان به تمام معنا بود که با عشق و علاقه به جبهه آمده بود و با عشق هم در راه معشوق خود جان داد.

در آخرین باری که به خانه آمده بود وصیت کرد: مادرم مرا ببخش که نتوانسته‌ام وظیفه فرزندی را انجام دهم. مادرم هر وقت به یاد من افتادی برو بر مزار شهیدان و صحنه کربلا را به یادآور. بر شهیدان مظلوم گریه کن و همچون حضرت زینب (س) صبور باش و به پدرم بگو که از شهید شدن من ناراحت نشود زیرا که خودم این راه را پیدا کردم و فدای قرآن شدم پس خوشحال باشید و افتخار کنید آن نامی را که بر روی من گذاشته‌اید به خوبی جامه عمل پوشاندم.

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده