مادر شهید غریب در اسارت «عباس بروجیفرد»:
« یکی از همرزمانش نحوه شهادت عباس را برایمان اینگونه تعریف میکرد و میگفت شهید از من طلب آب کرد و من نتوانستم جرعه آبی بر دهان او بریزم و گفت به مادرم بگو که دارم میروم. با تعریف کردن این خاطره، حال من و پدرش بد شد و گفتم دیگر برایم تعریف نکن و بس است ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت ، «عباس بروجیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.