خاطرات شهید محمود امیدوار

خاطرات شهید محمود امیدوار

پهلوی شکسته

برادر شهید «محمود امیدوار» نقل می‌کند: «ترکش به پهلویش اصابت کرده بود. چشم‌هایش تیره و تار می‌شد اما بچه‌ها را به پیش روی و شکستن خط دعوت می‌کرد: برید جلو، با من کاری نداشته باشید. من منتظر می‌مانم تا برگردید.»
طراحی و تولید: ایران سامانه