شهید محمدجواد رحیم زاده

شهید محمدجواد رحیم زاده

خدایا! شکر به درگاهت که فرزندم در راهت به شهادت رسید

پدر شهید «محمد رحیم‌زاده» نقل می‌کند: «برادرم را دیدم که گفت: خواستم بهت بگم که محمدجواد زخمی شده. همه چیز را فهمیدم. دو روز بعد جنازه‌اش را آوردند. بالای سرش رفتم. دست‌ها را به طرف آسمان بردم و گفتم: خدایا! شکر به درگاهت که یک شهید دادم.»

شهیدان واقعا زنده‌اند!

مادر شهید «محمد رحیم‌زاده» نقل می‌کند: «برای عروسی محمد رختخواب درست کرده بودم. نمی‌دانستم با آن‌ها چکار کنم. یک شب آمد و گفت: رختخواب رو بدین برای عروسی داداش تقی! بیدار که شدم گفتم: شهیدان واقعاً زنده‌اند!»
طراحی و تولید: ایران سامانه