گفتگوی تصویری با والدین و همسر شهید «سبزعلی خداداد»
مادر شهید «سبزعلی خداداد» میگوید: تو کوچه و محله میرفت نیازمندان را کمک میکرد تو روستامون یه آقای خمیدهای بود به نام مرتضی. سبزعلی بهم میگفت:خدا کنه تا صدام منو نکشته من بتونم دست مرتضی را جایی بند کنم، این اینجوری خمیده راه میره نمیتونه حتی نان را نگه داشته باشه، من میبینمش دلم براش کباب میشه.