دوران اسارت

دوران اسارت
اندر خاطرات اسارت؛

«تربیتِ معلم و سخنران»

با توجه به اینکه در حوزه علمیه آیت‌الله یثربی کاشان درس می‌خواندم یکی از برنامه‌های مفید، کلاس‌های آموزش سخنوری بود همین طرح را من در آسایشگاه یک برگزار کردم و از همۀ افراد علاقمند خواستم بیایند برای کلاس آموزش سخنوری ثبت نام کنند. ادامه این خاطره را از آزاده ایلامی محمد سلطانی در ادامه بخوانید.

برگزیدگان مسابقه کتابخوانی «سافر» معرفی شد

معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان شمالی از معرفی برگزیدگان مسابقه کتابخوانی «سافر» خبر داد.

آزادگان الگو‌ و اسوه‌های برجسته جامعه هستند

نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی گفت: آزادگان از جمله الگو‌ها و اسوه‌های برجسته جامعه و نماینده نظام اسلامی هستند که با صبر و استقامت خانواده‌های ایشان حماسه و رشادت این عزیزان معنای واقعی ایثار را بیان می‌کند.

دفاع در میدان مبارزه و صلابت در دوران اسارت هر دو عرصه مجاهدت مردان خداست

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان شمالی در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی در پیامی ضمن گرامیداشت این روز تاکید کرد: دفاع در میدان مبارزه و صلابت در دوران اسارت هر دو عرصه مجاهدت مردان خداست.
مصاحبه با آزاده «حمید حسنوند»؛

خاطرات آزادگان تجربیاتی در حوزه مقاومت و ایثارگری برای نسل آینده است

اسیر لرستانی «حمید حسنوند» می گوید: با برنامه ریزی می توان از خاطرات آزادگان به عنوان تجربیاتی در حوزه مقاومت و ایثارگری برای فرزندانمان و آیندگان به بهترین وجه استفاده کرد. این خاطرات در مدارس و دانشگاه ها و جمع های غیر از آزادگان عنوان بشود نه برای خود ایثارگر و آزاده ای که خودش در اردوگاه های رژیم بعثی حضور داشته است و آنها را با گوشت و پوست خودش لمس کرده است.
قسمت دوم /

«اسوه های مقاومت» در قاب تصاویر

دشمن از صبر و استقامت شما در برابر سختی‌ها و مشقت‌ها درس گرفت و درک کرد که شما آزادگان سرافراز در برابر سختی‌ها همچون کوههای سر به فلک کشیده محکم هستید و چون اقیانوس‌ عمیق ریشه در دل زمین ‌دارید. به مناسبت فرا رسیدن ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان بـه میهن اسلامی عکس‌های یادگاری دوران اسارت آزادگان استان ایلام با عنوان «اسوه های مقاومت» جهت بازدید علاقمندان در چند قسمت منتشر می‌شوند.
مصاحبه با آزاده 10 سال اسارت «نادر قربانی»

مادرم با شنیدن خبر اسارتم فوت کرد

آزاده لرستانی «نادر قربانی» در بیان خاطرات دوران اسارت خود می‌گوید: زمانی که من اسیر شدم، خانواده‌ام بی‌اطلاع بودند. بعد مدتی از طریق یکی از آشنایان به مادرم خبر میدهند که من اسیر شده‌ام. مادرم که وابستگی شدیدی به من داشت با شنیدن این خبر طاقت نیاورد و به رحمت خدا رفت و داغ دوباره دیدنش برای همیشه بر دل من باقی ماند.
قسمت اول/

«اسوه های مقاومت» در قاب تصاویر

درود بر آزاد مردانی کـه صبورانه رنج اسارت را تحمل کرده و با سر افرازی همچون کبوترانی رسته از بند، بـه آغوش میهن اسلامی بازگشتند. بـه مناسبت فرا رسیدن ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان بـه میهن اسلامی عکس‌های یادگاری دوران اسارت آزادگان استان ایلام با عنوان «اسوه های مقاومت» جهت بازدید علاقمندان در چند قسمت منتشر می‌شوند.

مسابقه کتاب‌خوانی «از زرین آباد تا موصل» برگزار می‌شود

به مناسبت سالروز بازگشت غرور آفرین آزادگان سرافراز به خاک وطن، مسابقه کتاب‌خوانی «از زرین آباد تا موصل» برگزار می‌شود.

حفظ حجاب، مهم‌ترین پیام‌ شهدا و ایثارگران است

استاندار خراسان شمالی در یادواره 16 شهید غریب استان، حفظ حجاب را از مهم‌ترین پیام‌های شهدا و ایثارگران خواند و ادامه داد: وقتی یک خبرنگار زن با حضور در اردوگاه‌های رژیم بعث تصمیم می‌گیرد با یک نوجوانِ اسیرِ ایرانی مصاحبه کند و نوجوان رعایت حجاب را شرط مصاحبه با آن خبرنگار قرار می‌دهد، این درس بزرگی برای همه ما و همه ملت‌هاست که در سخت‌ترین شرایط نیز باید از اصول و ارزش‌های خود دفاع کرد، این پیام آزادگان عزیز ماست.
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«روح اله جاسمی»

بعد از 10 سال اسارت، با سَربلندی به ایران بازگشتیم

«روح‌اله‌جاسمی»،‌ می‌گوید: دوم مهرماه 1359 حمله سراسری دشمن بعثی آغاز شد و ناخودآگاه متوجه شدیم که دشمن به کشور هجوم آورده است. ما را به منطقه دشت ذهاب انتقال دادند. آمادگی جنگ را نداشتیم که در نهایت تعدادی از ما اسیر و تعدادی هم شهید شدند. من به مدت 10 اسیر بعثی‌ها بودم و با سر‌بلندی به ایران بازگشتیم.
اندر خاطرات دوران اسارت؛

خرما و تسبیح

از کار‌های دستی و مفید، ساختن تسبیح با هسته خرما بود. هر چند ماه یک بار عراقی‌ها مقدار کمی خرما به ما می‌دادند بچه‌ها هسته‌ها را دور نمی‌نداختند و همه هسته‌ها را می‌دادند به کسانی که علاقه داشتند با آن‌ها تسبیح درست کنند. هیچ وسیله‌ای برای این کار در دست نبود. با خلاقیت و ظرافت خاصی آن‌ها را به کف سیمانی آسایشگاه می‌سائیدند تا به‌صورت مستطیل در می‌آمد. مرحله بعد یک اندازه کردن آن‌ها و شکل دادن به مستطیل‌ها به اندازه دلخواه بود... در ادامه این خاطره از آزاده ایلامی محمد سلطانی منتشر می‌شود.
اندر خاطرات دوران اسارت؛

مونس و همدم ما آمد

بارها و بارها از فرماندهان و مسئولین اردوگاه درخواست قرآن داشتیم و هر بار به یک روشی طفره می‌رفتند و حتی گاهی می‌گفتند که شما چه میانه‌ای با قرآن دارید! اما بالاخره این تلاش‌ها بعد از یک سال نتیجه داد و مونس و همدم ما آمد، به هر آسایشگاهی که حدود ۱۲۰ نفر بودیم یک جلد قرآن دادند. ادامه این خاطره آزاده ایلامی محمد سلطانی در ادامه منتشر می شود.
اندر خاطرات دوران اسارت؛

کاربرد انبردست در اسارت

طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: برخلاف نگهبان‌های دیگر که خیلی قاطی بچه‌ها نمی‌شدند، علی انبری بیشتر بین بچه‌ها وول می‌خورد و یکی‌یکی در صورت افراد نگاه می‌کرد و اولین نفری که حواسش نبود و چشمش به جمال نامبارک او می‌افتاد را صدا می‌زد. با انبردست آنقدر لاله گوش آن بینوا را فشار می‌داد تا خون ازش بچکد. در ادامه این قصه تلخ اسارت منتشر می شود.

هفت سین عید در اسارت

حجت الاسلام «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی است که در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی شلمچه به اسارت دشمن درآمد و تا مدت‌ها جز اسرای مفقودالاثر بود وی در بیان خاطراتی از عید نوروز در اسارت چنین می‌گوید: هفت‌سین ما در اولین عید نوروز در اسارت سیم‌خاردار بود و سنگریز‌های جارو شده، سنگدلی بعث‌ها بود و سرزمین نفرین شده تکریت و سردی هوا و سینه‌های پر از غصه و سر‌های پائینِ ما.
روایت اسرای مفقود‌الاثر ؛

سناریوی ساختگی فرار

روحانی گرانقدر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شاید به جرأت می‌توان گفت عظیم‌ترین و نفوذناپذیر‌ترین موانع و حصار‌های طول تاریخ جنگ‌های دنیا در بین اردوگاه‌های اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود. اما وقتی که پایِ بهانه و یک سناریوی ساختگی فرار در میان باشد دیگر جای استدلال و اینجور چیز‌ها نیست ... این خاطره دوران اسارت را در ادامه بخوانید.
روایت اسرای مفقودالاثر؛

«حواست‌ را جمع کن»

طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شب‌های طولانیِ زمستان فرصت خوبی بود برای عبادت، وقت فراوان بود و ما هم جز کتک‌خوردن‌های گاه و بیگاه مشغولیت دیگه‌ای نداشتیم. پیش خودم گفتم هر چند روز‌ها اذیت می‌شویم، ولی شب‌ها فرصت خوبی است برای عبادت و نوافل و خواندن نماز قضا؛ لذا شروع کردم خواندن نوافل یومیه. تا اینکه یکی از بچه‌های دلسوز به من گفت هر وقت که نگهبان‌ها رد می‌شوند تو را در حالت نماز می‌ببیند، یک وقت فکر می‌کنند تو طلبه هستی و جانت به خطر می‌افته پس حواست را جمع کن. ادامه این خاطره دوران اسارات را در ادامه بخوانید.
روایت اسرای مفقودالاثر؛

عزت نفس در عین نیاز

بعد از حدود دو ماه از آغاز اسارت، برای اولین بار مقداری پرتقال کوچک و نیمه پلاسیده آوردند و با هزار منت بین بچه‌ها تقسیم کردند، ولی بدن بچه‌ها به‌شدت نیازمند اینگونه مواد غذایی بود. با یکی از بسیجی‌ها هم غذا بودم. بعد از تقسیم پرتقال‌ها به من گفت: یک دانه پرتقال بیشتر به من رسیده. چکارش کنم؟ گفتم بهتره به یکی از مجروح‌ها بدین وی هم بلافاصله بلند شد و پرتقال اضافه رو به یکی از مجروجین داد. واقعا عزت نفس بالایی می‌خواهد که در چنین شرایطی از آن بگذرید و به دیگری ببخشید و تازه از این هم بالاتر داشتیم افرادی رو که همان سهمیه خودشان رو هم نمی‌خوردند و به مریض‌ها می‌دادند. ادامه این خاطره آزاده ایلامی را بخوانید.
مروری بر زندگی شهید«محمود ابراهیمی»؛

پاسداری از وطن اسلامی را وظیفه خود می دانست

شهید«محمود ابراهیمی»، آرزو و هدف اصلی زندگی اش شهادت بود و می گفت باید از وطن اسلامی پاسداری کنیم و نگذاریم که دشمن به آب و خاک و ناموس مملکت تعدی کند. سرانجام 16 اردیبهشت 1375در کردستان عراق بر اثر جراحات دوران اســارت به شهادت رســيد.
سری دوم؛

«اسوه های مقاومت» در قاب تصاویر

با فرا رسیدن ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان عزیز به میهن اسلامی، نوید شاهد ایلام تصاویری از اسرای ایلامی در اردوگاه‌های عراق در چندین مرحله با عنوان «اسوه های مقاومت» در قاب تصاویر برای بازدید مخاطبان عزیز منتشر می‌کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه