خداوندا، در اين لحظات پر شور و لحظه حركت از تو در خواست دارم كه از گناهانم درگذري و دعاي بنده عاصي و گنهكار خود را مستجاب كني! نيت ها را خالص گرداني به خانواده شهدا و معلولين و مجروحين صبر و اجر عظيم عنايت فرمايي! لحظه مرگ را لحظه سعادتم قرار دهي!
اکنون مادراني از بودن فرزندانشان در خانه شرم دارند، اکنون که پدران به شهيد شدن فرزندان خود افتخار مي کنند و همگي اعضاي خانواده در شهادت فرزندان خود صبورند.
بیستم خرداد 1343، در روستای خاجی آباد از توابع شهرستان خمین به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفتم دی 1362، با سمت تک تیرانداز در بانه هنگام درگیری با نیروهای حزب کومله بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
برادر شهید «عسکری رضاکاظمی» نقل میکند: «دعا و ذکرش هم زبانزد دوستان بود. گاهی فانوس را با خود به داخل همان قبر می برد و نورش را آنقدر کم می کرد که بتواند دعا بخواند.»
شهید محمدحسن سیف الدینی در مناجات نامه خود آورده است: خدایا! شهادت در راهت و تحت پرچم پيامبرت و همراه با اوليائت نصيب ما بفرما، تا شايد فرجى براى رهايى ما از شقاوتهاى دنيوى واخروى باشد.
آيا مى شود روزى من نيز به فيض كامله شهادت نائل شوم و دين خود را به اين اسلام عزيز، انقلاب و امام ادا كنم ؟ و گاهى مى گفتم: « خير، نمى توانم، چون تا سعادت نباشد شهادت نيست . هرگز فريب اين منافقين كوردل و ابرقدرتها را نخوريد .
من به امر ولي فقيه و مرجع تقليدم به جبهه آمدم تا اين كه ادامه دهنده راه انبياء و ائمه و شهداء باشم و خالصانه از تو خواستارم كه مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار دهي.
خدايا: پروردگارا: به اين بنده گناهكارت نيرويى ده كه تا آخرين لحظه بر عليه ستمكاران وتجاوزكاران كارزار كند واگر لايق دانسته جزء كشته شدگان در راهت قرار بفرما.
خدایا مرگ ما را شهادت در راهت و آغاز سعادتمان قرار بده.، بار پروردگارا ! اگر ما را لایق شهادت می دانی بارالها ، ما را بر آنچه رضایت و مصلحت تو در آن است، موفق بدار.