خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(2)
شهید "ناصر اوجاقلو" در دوران انقلاب نیر فعالیته های بسیاری داشت. یک بار که مامورها دوست او را دستگیر کرده بوده اند، مادرش از او پرسيد چگونه به هنگام فرار تو جان سالم به در بردى و يعقوب دستگير شد؟ در پاسخ گفت: "مادر! ماجراى من، ماجراى "بسم الله" و رودخانه است و من"بسم الله" را بر زبان آوردم و از بند رها شدم."