خاطرات فرمانده شهید

خاطرات فرمانده شهید

فرمانده شهید"رفیعی وردنجانی" به روایت همرزم |صداي گریه او را می شنیدم!

«او از عملیات والفجر 8 به بعد، طوري دیگه شده بود. در نمازهاي شب، صداي گریه اش را می شنیدم. معمولاً در این مدت در تمام نمازهاي شب گریه می کرد. سجده هاي طولانی، ذکر هاي متعدد و صورتی خیس، براي من عادي شده بود، گاهی به شوخی به او می گفتم تو هم جزء شهدا شده اي!...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات نبی الله رفیعی وردنجانی همرزم فرمانده شهید " نگهدار رفیعی وردنجانی " است که متن کامل آن تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات فرمانده شهید کاظم فتحی زاده از جبهه و جنگ قسمت (2)

خاطرات فرمانده شهید کاظم فتحی زاده از عملیات های مختلف
طراحی و تولید: ایران سامانه