«حسین علیزاده» در بیان خاطرات از سردار شهید «حسین حیدری» میگوید: جوانی بود که آرامشی خدایی در چهره اش موج می زد.
اميرخلبان عليرضا نمکي در بیان خاطرات از خلبان شهید «غفور جدی» میگوید: شهید جدی وصیت کرد پرچم ایران کفن او باشد.
آزاده سرافراز«میر اشرف حسینی» میگوید: سرود «یار دبستانی من»، را در اردوگاه عراق خواندیم.
شاپور، برادر شهید اکبر اورنگ میگوید: اکبر، سیبی از باغ همسایه خوردهبود و در وصیت نامهاش نوشته بود: میخواهم در اولین فرصت به سراغ ایشان بروید و بخواهید که حلالم کند.
عزیز زارعی میگوید: الرحمن احدی، به تبعیت از امامش وحدت آفرین شد. شهیدی که به من معلمش درس داد.
مادر شهید بهنام وفایی ارشاد تعریف میکند: کف پاهای عزیزم را بوسیدم و بر روی پیکر دلبندم روضه علی اکبر (ع) خواندم.