«منش پهلوانی»؛ خاطرهای از شهید کاظم دیرین
به گزارش نوید شاهد اردبیل؛ جمشید دیرین، برادر شهید «کاظم دیرین» نقل میکند:
وقتی که ما به غرب رسیدیم موقع پیاده شدن از اتوبوس به ما اطلاع دادند که کاظم در سالن باشگاه افسران مشغول کشتی گرفتن است. به سرعت خودمان را به سالن رساندیم. بعد از اینکه آقای رضاییان -که او هم اردبیلی بود- کشتی گرفت و مغلوب حریف شد، نوبت به کاظم دیرین رسید.
وقتی او به روی تشک رفت، در همان لحظات اول حریف را بلند کرد و به تشک کوبید. در نوبت اول حریف را مغلوب کرد ولی در نوبت دوم، آن طور که باید کشتی نگرفت و در واقع خود را مغلوب حریف کرد. در آن حین شهید مرحمت بالازاده که خود را به آن طرف طناب رسانده بود و با خشم چند مشت به تشک زد که کاظم چه کار می کنی، چرا کشتی نمیگیری؟ تا اینکه مسابقه تمام شد و کاظم پیشانی حریف را بوسید و تشک را ترک کرد.
وقتی پیشم آمد، من با او روبوسی کردم و گفتم:
«من که از توان کشتیگیری تو باخبر هستم. چرا خوب کشتی نگرفتی و خود را مغلوب کردی؟ خجالت نمی کشی؟»
کاظم در آن حین سرش را پایین انداخت. گفت:
«حریف من رئیس باشگاه افسران بود و من یک دفعه چشمم به قسمت بالای سالن افتاد که دیدم تعدادی از ژنرال ها نشسته اند و ناظر مسابقه هستند. به همین خاطر من نخواستم که او در مقابل آن ژنرالها کوچک و خرد شود و مغلوب مسابقه باشد و تن به شکست دادم»
در حالی که ما از تعجب به دلیل بزرگواری و منش پهلوانی و مردانگی قهرمان کم سن و سال (کاظم دیرین) بهت زده شده بودیم، حریف کاظم خودش را به او رساند و صورت و پیشانی کاظم را بوسید و گفت:
«الحق که رزمنده ایثارگر و قهرمان به تمام معنی هستی. با اینکه از من قوی تر بودی اما به دلیل اینکه من خوار نشوم خودت را مغلوب من کردی. هرگز این مردانگی و رشادت تو را فراموش نخواهم کرد و با آنکه من ظاهرا اول شدم، اما قهرمان و ممتاز واقعی مسابقه تو هستی.