«عقیل» شهیدی که حافظ چندین جزء از قرآن کریم شد
از ويژگي هاي بارز اخلاقی شهید حس انسان دوستي و کمک به ديگران بود . به ورزش فوتبال علاقه ویژه ای داشت و اوقات فراغت خود را به مطالعه کتابهاي مذهبي می پرداخت و درتمامی تظاهراتها شرکت مي کرد، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سن ۱۸ سالگي به عضويت سپاه پاسداران درآمد و همزمان در پايگاه بسيج محل نيز به فعاليت مشغول شد ودرسن ۱۹ سالگي براي اولين باربه جمع بسيجيان در جبهه ها پيوست و در مناطق عملياتي حضورپیدا کرد .
فرمانده شهید «عقيل عرش نشين» درخصوص ضرورت حضور در جبهه معتقد بود که «قرآن، اسلام و ناموس مردم در خطر است ماندن فايده اي ندارد، باید به جبهه برويم».
وی باعضويت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، حضورش در منطقه عملياتي افزايش يافت، بويژه پس از شهادت جلال برادر بزرگ شهید که در سال ۱۳۶۱ به شهادت رسيد، همواره شهید درسخنانش اشاره می کرد که بايد راه جلال را ادامه بدهم جمله اي از وصيت نامه برادرم در گوشم ندا مي دهد که اسلحه مرا برداريد،همين علاقه قلبی به برادر باعث شد، که علي رغم اصرار والدين، اندکي پس از شهادت برادردر جبهه حضور يافت و معتقد بود چه دیرچه زودمرگ به سراغمان می آید پس چه بهتر که در جبهه و در حال دفاع از ناموس و وطن فرشته مرگ را ملاقات کنیم .
به گفته همرزمانش شوق شهادت را میشد در گریه های نیمه شبش در سر سجده هایش که با اشک و التماس از درگاه خداوند شهادت را طلب میکرد، سرانجام فرمانده شهید عقيل عرش نشين در جريان عمليات والفجر يک در منطقه ابوغريب در بیست ودوم فروردین ماه سال ۱۳۶۲در اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد، پيکرمطهرش درآرامگاه بهشت فاطمه (س) اردبيل به خاک سپرده شد.
روحش شاد
منبع :اداره امور فرهنگی ،تبلیغات هنری و اسناد بنیاد شهیدو امور ایثارگران استان اردبیل