به زودی به خیل سربازان امام زمان خواهم پیوست
به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهيد مرحمت اسکندری؛ جوانمردی ديگر است که در راه اعتلای اسلام کوشش ها کرد و در راه دفاع از وطن، در راه خدا از جان خود مايه گذاشت کسی که برای رسيدن به حق، تمام حجابهای هستی را افکند تا تجلی نور الهی را به تماشا بنشيند. زندگی نامه این شهید سرافراز را مرور می کنیم.
مرحمت اسکندری فرزند مرتضی، بیستمین روز تیر 1347 در یکی از روزهای گرم تابستان در سرزمین گل پرور مشگین شهر در خانوادهای مذهبی و کشاورز در روستای رحیم بیگلوی سفلی پا به عرصه هستی نهاد و تولدش گرمی و محبت مضاعفی بر زندگی خانواده افزود.
دومین فرزند خانواده 13 نفری بود. مادرش میگوید: موقع تولد فرزندم تنها منبع در آمدمان از راه کشاورزی بود اما تولد فرزندمان موجب افزایش برکت و روزی ما شد. پاکی، صداقت و اعتقادات مذهبی در رگهای خانواده ما جریان داشت و قرآن را روشن کننده دلهایمان میدانستیم به همین دلیل، بچهها به همراه پدرشان به کلاس قرآن که هر شب در خانه یکی از بزرگان روستا برگزار میشد میرفتند و از سفره معرفتی قرآن متنعم میشدند.
مرحمت با فراغت خاطر و دلی سرشار از محبت بزرگ شد. پر ذوق بود. با همه کودکان روستا فرق داشت. همه او را به خاطر احترام و ادبی که داشت دوست داشتند. 4 یا 5 ساله بود که شروع به خواندن نماز کرد. با تقلید از پدرش به سجده و رکوع میرفت و همیشه سجاده اش را از روی شوق پهن میکرد و مشغول عبادت میشد.
علاقه خاصی به مدرسه داشت. به عنوان دانش آموز تلاشگر و زرنگ شناخته شده بود. تحصیلات ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و در شهر رضی، تا دوم راهنمایی ادامه تحصیل داد و برای رفتن به جبهه، ترک تحصیل کرد. معلمهایش خیلی تلاش کردند که مانع شوند اما عشق جبهه در دل مرحمت افتاده بود.
عشق به دفاع از ارزشهای اسلامی، این دانش آموز را از کلاس دوم و محیط آرام مدرسه به جبهههای جنگ کشاند. با عشق وافر، لبیک گویان به فرمان امام امت به همراه دیگر همرزمانش بار سفر بست و عازم جبهه شد.
پدرش میگوید: موقعی که فرزندم به جبهه میرفت خوشحال بود. قبل از رفتنش هر موقع که صحبت از جنگ و شهادت میشد؛ می گفت ناموس و شرف ملت ما در خطر است. باید رفت و دفاع کرد. باید رفت و جنگید. جبهه، سرشار از نور است. سفره دل را باید آن جا پهن کرد. چرا که نور و روشنی خاصی در آن جا وجود دارد که در هیچ جا نمی توان یافت. خیلی خوشحالم که انتخاب شدهام و به زودی به خیل سربازان امام زمان خواهم پیوست. توصیه کرد که جنگ و جبهه را فراموش نکنید و پیرو امام باشید و در دعاهایتان رزمندگان اسلام را فراموش نکنید.
مرحمت، مدتها در جبهههای مختلف جنگید و با شرکت در عملیاتهای مختلف رشادتها به خرج داد. تا اینکه در بیست و یکم تیر 1366 در منطقه عملیاتی شلمچه در حالی که سرسختانه با کفار بعثی می جنگید تیری بر قلب او جای گرفت و به آرزویش رسید. پیکر پاکش با شرکت خیل عظیمی از مردم قدرشناس در گلزار شهدای روستای رحیم بیگلو به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/