احسان به والدین سفارش خداست
به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید غلامرضا ذاکری، یکم اردیبهشت 1347 در روستای آتشگاه از توابع شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش غیضعلی، کشاورز بود و مادرش حبیبه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت.بیست و یکم آذر 1366، با سمت خدمه توپ در نوسود توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سینه و صورتف شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه شهید غلامرضا ذاکری:
بسم الله الرحمن الرحيم
اى آن كه هر چه هستى تو هستى
«ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
آفريدگارا، در پيشگاه با عظمتت شكرگزارم كه اگر چه دوران طفوليتم در عصر ظلم و بيداد بوده ولى قبل از آن كه به خود بيايم خود را غرق عنايات خداوندى تو يافتم. بدين معنى قبل از فرارسيدن سن من به حد شرعى (15 ساله) در آغوش گرم انقلاب پرشكوه اسلامى، والله والله اسلام عزيز، عزيزتر از تمام هستى ام و گرامىتر از تمام آرزو و آرمانم را دريافتم.
اى به وجود آورنده نيستىها و اى نابودكننده هستىها. همه و همه چيز در يد قدرت تو است و الان در ساعت 13 مورخه هجدهم آذر 1366 است كه كنار پايگاه خلوت کردهام و راز دلم را به مقام خداوندىات عرضه مىدارم كه نعمتم بخشيدى كه سرباز قرآن تو و آيين مقدس تو و پاسدار فرزند پيغمبر تو (روح من جان من خمينى بت شكن) هستم. الحمدلله رب العالمين هزاران و هزاران شكرت پروردگارا توفيقم ده تا با پيروزى اين انقلاب و در كنار رهبر عزيزم آن پير جماران و آن اميد مستضعفان جهان در كنار امام زمان تو يعنى مهدى(عج) موعود تو قرار بگيريم.
خدايا در خوابم يا در عالم رويا پر مىزنم و طيران مىكنم. خوب آرزوى من همين است. الهى توفيقم عنايت فرما به آرزويم برسم و مانند آقايم حضرت على اكبر، فيض عظماى شهادت را در اجراى امر امام زمان و نايب برحق او خمينى كبير و در اجراى اهداف آيين مقدست به درجه لقاءالله نايل گردم. به خدايا طيران مىكنم چه كنم آرزويم همين است به احترام عظمتت و عرش برينت اهداف رهبر و رزمندگان را برآور و پيروز و خواسته ما را برآورده بفرما. آمين يا الله.
باز هم یاد تو، زحمات پدر و مادر زحمت كشم را به خاطرم آورد. باشد به نظرم پدرم و آن مادر محبوبهام به جز اين آرزو نخواهند داشت كه من فكر مىكنم بلكه خواسته آنها پيش از آرزوى من و هدف آنان مقدستر از هدف من است. يقينا خدايا آفتاب به طرف غروب مىرود نباشد غروب عمر من هم نزديك است. رضايم به رضاى تو يا الله .
خون گلشن لا اله الا الله لالهگون است به خون حزبالله
الهى جز رضاى تو و پيروزى انقلاب اسلامى آرزوى ديگرى ندارم. درست است «كل حى صالكم السبيل» تمام زندهها راهى مرگ مىشوند اما شهادت در جهاد فى سبيلالله بالاترین مقام است. الهى فكرم در آسمانها پرواز مىكند. چه خيالاتی؟ همان خيالى كه على اكبر بن حسين(ع) مىكرد. نمىدانم احساسات درونم را چگونه بيان كنم. وقت تنگ شد هوا دارد سرد مىشود ولى آتش عشق من فروزان و خيالاتم افزون...
خوب به سراغ پدر و مادر و بستگان هم برويم. پدر عزيزم مادر گرامیام (غلامرضا) نوكر شما غلام شما والله عبد شماست. چه در حق شما بنويسم زبان من افكار من و اين قلم ناتوان من به خدا به خدا... عاجز و درمانده است. از ميزان و معيار زحمات و نصايح و اندرزهاى روح پرورتان را به نظم تحرير در آورد. اجرتان با خدا آن خدايى كه قدرت كاينات در يد قدرت اوست. بلى پدر و مادر در پاس حقتان چه بگويم اما آن مادر بزرگم آن نوه زهرا(س) دستت را از دور مىبوسم. مادر فرزندت على اكبروار در صف جهاد دين جد توست تو را خدا دعا بكن براى سلامتى امام و رزمندگان.
اما برادرانم و خواهران عزيزم يك به يك همه شما را از دور مىبوسم شما هم دعا كنيد و احترام به پدر و مادر را فراموش نکنید که احسان به والدین سفارش خداست. فراموش نكنم مادر مادرم و دايىهاى عزيزم آقايان حاج مير شمسعلى و سيدجعفر به خدا محبت شما و اندرزهاى شما را فراموش نمىكنم. اى خدا توفيقم ده تا محبت آنها را جبران كنم لااقل خدمت من هم قطرهاى از درياى خوبىها و محبت هاى مدبرانه شما باشد.
دايى هاى معظم پسرخواهرتان در سنگر حق عليه باطل مردانه خواهد جنگيد بايد به نيروى خون ما و ساير رزمندگان دين جد شما رونق بگيرد. تقاضا مى كنم دعا كنيد فقط دعا. همان طورى كه در قرآن كريم خداوند متعال فرموده «ادعونى استجب لكم».
اما عموى عزيزم آقاى بخشعلى ذاكرى و نعمت ذاكرى و عمههاى عزيزم و خالههاى مهربانم به همه شما سلام میدهم و دست همه شما را مىبوسم شما هم دعا كنيد از دعا غافل نشويد.
اميدوارم انشاءالله به آرزويم نايل شوم ولى «الحكم لله» رضا هستم به رضاى خدا . اگر شهيد شدم و به اين مقام نايل گشتم جنازهام در كنار امام زاده عبداله اكبر عليه السلام و روبروى اتاقم به خاك بسپاريد تا همواره با پدر و مادرم وبرادران و خواهرانم در تماس باشم.
و در پايان عرايض اين غلام شما در محضر محترمتان در خور لياقت است راه من نه راه من بلكه هدف امام و رهبر ما يعنى همان راه حسين(ع) و على(ع) و خلاصه راه خاتم انبيا(ص) را دنبال كنيد. حقيقت اين هدف و سعادت ابدى جز اين نمىباشد.
انتهای پیام/