در آخرین وداعمان سپردمش به حضرت فاطمه (س)
به گزارش نوید شاهد اردبیل، ناوبان سوم شهید منوچهر عباسی، سیام فروردین 1338 در روستای سقاواز از توابع شهرستان خلخال به دنیا آمد. پدرش فداعلی و مادرش خانمناز نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1361 ازدواج کرد. به عنوان ناوبان سوم نیروی دریایی ارتش در جبهه حضور یافت. دوره ناوبانی را در آمریکا گذارند و به ایران برگشت. بیست و نهم فروردین 1367 با سمت تکنسین ناو در تنگه هرمز بر اثر اصابت موشک ناو آمریکایی به ناوچه سهند به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. «فرحناز عباسی» همسر شهید «منوچهر عباسی» میگوید: در آخرین وداعمان چند بار خداحافظی کرد. اشکم سرازیر شد و گفتم: به فاطمه زهرا (س) میسپارمت.
دوران کودکی و تحصیل ابتدایی
پدرش می گوید: شش ساله بود که منوچهر را در مسجد روستای سقاواز، پیش آخوند گذاشتیم و مقدمات قرآن و قرائت را فرا گرفت. علاقه ی زیادش به قرآن سبب شد تا داستانهای شیرین قرآن را با زبان شیرین کودکانهاش نقل کند و همین انس با قرآن، او را متعالی کرد.
دوره ابتدایی را در روستا خواند و بعد از پایان دوره، به دلیل نبود مدرسه راهنمایی، به شهر مهاجرت کردیم. تمام همتم این بود که بچههایم خوب درس بخوانند و در خدمت اسلام و مردم باشند.
دوران راهنمایی
بعد از مهاجرت به اردبیل، منوچهر را در مدرسه راهنمایی، ثبتنام کردیم. نخبه علمی بود و به خاطر هوش بالایش همیشه مورد تمجید قرار می گرفت. به وجودش افتخار می کردیم و معلمانش نیز از هوش سرشار او سخن می گفتند.
آموزش در آمریکا
بعد از اتمام دوره راهنمایی، سال 1352 با صلاحدید مسئولان، جهت آموزش ناو به کشور آمریکا رفت و بعد از تکمیل آموزشهای تخصصی به کشور برگشت و در تمام گفتههایش خدمت به کشور موج می زد. سپس در نیروی دریایی ارتش، استخدام و در شهرستان بندرعباس مشغول به خدمت شد.
دوران انقلاب
از ارتشیهای انقلابی بود و با شروع زمزمههای انقلاب اسلامی، خط مشی انقلابیاش مشخص بود. در جریان انقلاب به مردم پیوست و برای پیروزی انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی مضایقه نکرد. به بهانههای مختلف به اردبیل می آمد و همراه مردم اردبیل در تظاهراتهای انقلابی شرکت می کرد.
ازدواج در حین خدمت و در دوران دفاع مقدس
سال 1364 با دختر عمویش فرحناز عباسی ازدواج کرد و در بندرعباس ساکن شدند. به خاطر علاقهای که به کارش داشت و با توجه به تخصصی که داشت همیشه در مأموریت بود و با تمام وجود در خدمت دفاع از وطن بود. به پیشنهاد مادرش، ازدواج کرد و زندگی مشترکشان با خوشی و شادی آغاز شد.
آخرین وداع
فرحناز عباسی همسر شهید از لحظه آخرین وداع با او چنین می گوید: آخرین وداعمان را هرگز فراموش نمیکنم. سه بار از من خداحافظی کرد. بار سوم گفتم چه خبر است؟ چند دفعه خداحافظی می کنی. سرش را انداخت پایین. من ناخواسته گریه کردم و گفتم تو را به حضرت زهرا (س) سپردم.
منوچهر رفت و من بعد از رفتنش دلم چنان شور می زد که توانم را گرفته بود. فردای آن روز، اول ماه رمضان بود برای خوردن سحری بلند شدم اما نتوانستم یک لقمه غذا بخورم. ظهر از رادیو شنیدم که ناو سهند را زدهاند. به دلم افتاد منوچهر شهید شده است.
خبر شهادت
بعد از اینکه خبر شهادتش را آوردند ما را به اسکله بردند، تنها آرزوم این بود برای آخرین بار چهره اش را ببینم اما پیکر پاکش را نتوانستند از آب بیرون بیاورند. با زبان روزه در اولین روز ماه رمضان مصادف با 29 فروردین سال 1366 شهید شد و به آرزوی دیرینهاش رسید.
انتهای پیام/