قسمت دوم خاطرات شهید حسین شعبانی
مادر شهید «حسین شعبانی» نقل میکند: «قبل از افطار رفتم خانه تا ماست و سبزی بیاورم و سفره را آماده کنیم. وقتی رسیدم جلوی در خانه دیدم حسین آنجاست. ظرف ماست و سبزی را از من گرفت و به من گفت: مادر! اینها برای تو سنگین است؛ من همه وسایل را میآورم. ناگهان یادم آمد که حسین شهید شده ...»