مادر شهید «محمد ملایی سیرویی» میگوید: «شهید به صورت داوطلب به جبهه رفت. زمانی که میخواست به جبهه برود به او گفتم؛ پسرم هنوز زمان جبهه رفتنت نرسیده ولی او گفت؛ مادر من شهادت را میخواهم و خواستهام این است که داوطلب به جبهه بروم. حکم امام حسین(ع) در دلم نشسته است که به جبهه بروم.»
سیدمحسن محمودی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران گفت: همزمان با سالروز شهادت شهدای مظلوم ۱۷شهریور ۵۷، مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، ساعت ۱۰صبح در بهشتزهرا(س) و فرهنگسرای رضوان و گلباران محل یادمان شهدای ۱۷شهریور در میدان شهدا ساعت ۱۷:۳۰ برگزار میشود.
محمد راضی جلالی گفت: اگرچه دوره زمانی شهیدان رجایی و باهنر، برای خدمت به مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران بسیار فرصت کوتاهی بود ولی به لحاظ عمق اثرگذاری و نحوه عملکردشان خاطره تلاشهاشان در اذهان همه مردم باقی ماند نکتهای که وجود دارد این است که مدیریتی این عزیزان بر مبنای آن فعالیت میکردند یک مدیریت جهادی و خستگی ناپذیر بود.
شهید«رحمان عینی»، یکم اردیبهشت 1341، در شهرستان اردبیل به دنیا آمد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم آبان ماه 1362، در بانه و در عملیات والفجر4 به شهادت رسید.
نوزدهمین ویژهنامه شهدای دفاع مقدس شامل مجموعهای از مطالب پُربیننده از وصیتنامه، خاطرات، آلبوم تصاویر شهید و عکس نوشت شهید «ابراهیم جدارینقاش» است که در اختیار کاربران قرار داده میشود.
بخش ایثار این رویداد هنری با حمایت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای استان تهران برگزار میشود و هیئت انتخاب آثار این بخش؛ متشکل از کامران شهلایی، محمد لارتی و احمد ندافی، پس از بازبینی ۲۹ اثر رسیده به دبیرخانه، ۷ نمایش را برای حضور در بخش مسابقه ایثار بیست و نهمین جشنواره تئاتر استان تهران معرفی کردند.
پدر شهید «محمدعلی هنرمند» نقل میکند: «روی پلاکاردی که در دست داشت، عکس امام(ره) را چسبانده بود. ضدانقلابها وارد شهر شده بودند و هر انقلابیای را که میدیدند، دستگیر میکردند. گفتم: آخرش میکشنت! نمیذارم بری! گفت: پدر! اسلام در خطره! باید از اون دفاع کنیم و از جونمون هم نترسیم!»
شهرستان فاروج میزبان زائران پیاده ای که مقصدشان، مشهد مقدس است و با شور و اشتیاق این مسیر را میپیمایند تا به قطعه ای از بهشت، حرم علی ابن موسی الرضا «ع» برسند.
مادر شهید «رمضانعلی وفائینژاد» نقل میکند: «گفت: برای جبهه خون میخوان! میخوام برم خون بدم! گفتم: بذار ماه رمضون تموم بشه. گفت: اینکه خونه! جون هم بخوان میدم!»
شهید «یدالله تودهخرمن» از شهدای دوران دفاع مقدس است. از او روایت شده است که پس از پیروزی انقلاب و متفرق شدن منافقین از دسته انقلابیون و آغاز کارشکنیها و تفرقه افکنیهای آنان، او همچنان در سنگر مبارزه بود.
همرزم شهید تعریف میکند: «همهی کسانی که با او مراوده و حشر و نشر داشتند از اخلاقش راضی بودند. آزارش به کسی نمیرسید و موجبات ناراحتی کسی را فراهم نمیکرد. لباس شهادت واقعاً برازندهی او بود...»