شهید سید عبدالحسین عمرانی

شهید سید عبدالحسین عمرانی
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

روایتی از شهید عمرانی و میوه‌های بهشتی

همکار شهید تعریف می‌کند: کنج دیوار مقداری میوه توی مشمایی گذاشته بودم تا موقع استراحت معلم‌ها به آن‌ها بدهم تا گلویی تازه کنند. میوه‌ها را برداشتم تا به حیاط بروم و بشویم. سید عبدالحسین زود متوجه شد و به طرفم آمد.
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

روایتی از شهید عمرانی؛ از نماز شب تا ایثار در سرما

همرزم شهید تعریف می‌کند: در هوای سرد و استخوان سوز دب حردان که آب وضو سریع روی دست و صورت یخ می‌زد، وضو می‌گرفت و با همین پلیور نه چندان ضخیم برمی‌گشت و نماز شب می‌خواند. با این که خسته بود گاهی جای نفر بعدی هم پاس بخش می‌شد تا او استراحت کند.

ویژه‌نامه الکترونیکی شهید «سید عبدالحسین عمرانی» منتشر شد

نوید شاهد هرمزگان در سری ویژه‌نامه‌ها به معرفی اجمالی شهید «سید عبدالحسین عمرانی» می‌پردازد.

تصاویر به یادگار مانده از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان هرمزگان تصاویر به یادگار مانده از شهید «سید عبدالحسین عمرانی» را برای علاقه‌مندان منتشر کرد.
وصیت‌نامه شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

آرزوی شهید برای پرورش فرزندانی خدمت‌گذار به دین و اسلام

شهید «سید عبدالحسین عمرانی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: امیدوارم خداوند توفیق دهد تا فرزندانی خوب و خدمت‌گزار به دین و اسلام پرورش یابند. اگر بعد از شهادتم در صورتی که خواستید خرج کنید مخارج آن را به جبهه بفرستید.
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

روحیه مذهبی شهید «عمرانی» الهام بخش دانش‌آموزان بود

پدر شهید تعریف می‌کند: بعدها در یکی از مدارس راهنمایی میناب هم مدیر شد و هم معلم، با روحیه‌ای که داشت، جوی مذهبی ایجاد کرده بود که خیلی‌ها نمی‌پسندیدند. مرتب گزارشش را به ساواک و شهربانی می‌دادند ولی او دست بردار نبود.
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

شهید با عزم راسخ، راهی جبهه شد تا به ندای امام لبیک بگوید

همرزم شهید تعریف می‌کند: سپاه برای اعزام به جبهه درخواست نیاز کرده بود. امام فرموده بودند؛ هر کس توانش را دارد و می‌تواند، به جبهه برود. سید عزمش را جزم کرده بود برود، اما ما اصرار داشتیم بماند، اگر او می‌رفت، تکلیف پایگاه‌مان چی می‌شد.
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

قبل از عملیات وصیت‌نامه می‌نوشت و منتظر شهادت بود

همرزم شهید تعریف می‌کند: هر جا می‌بریدیم و کم می‌آوردیم می‌رفتیم پیش سید. با بیانی شیرین و خواندن حدیث و روایت به بچه‌ها روحیّه می‌داد. نماز شبش ترک نمی‌شد. قبل از هر عملیاتی وصیّت‌نامه می‌نوشت، منتظر شهادت بود.
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

شهیدی که جبهه از او عارف و زاهد ساخته بود

خواهر شهید تعریف می‌کند: جبهه، اخلاق سید عبدالحسین را تغییر داد، نگاهش که می‌کردم لذت می‌بردم. جبهه از او عارف و زاهد ساخته بود. بعد از شهادتش، سید عبدالرضا حدیث قدسی نشانم داد و ...
زندگینامه و خاطرات شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

شروع جنگ تحمیلی تا شهادت

کتاب «معلم آسمانی» به اهتمام «بهزاد پودات» گردآوری و تالیف شده است که به صورت زندگینامه و خاطراتی از شهید «سید عبدالحسین عمرانی» توسط نشرشاهد منتشرشده است.
به مناسبت هفته دفاع مقدس

مسابقه کتاب‌خوانی «معلم آسمانی» برگزار می‌شود

مسابقه کتاب‌خوانی «معلم آسمانی» به مناسبت هفته دفاع مقدس برگزار می‌گردد.

معرفی کتاب| معلم آسمانی

کتاب «معلم آسمانی» به اهتمام «بهزاد پودات» گردآوری و تالیف شده است که به صورت زندگینامه و خاطراتی از شهید «سید عبدالحسین عمرانی» می‌باشد.
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

شهیدی که با چشم خیس «نماز شب» می‌خواند

دوست و همسنگر شهید تعریف می‌کند: «آن قدر اشک از دیدگانش جاری شده بود که خاک زیر سرش را گِل کرده بود. دستی بر شانه‌اش گذاشتم ولی انگار در عالم دیگری سِیر می‌کرد و هیچ وقت متوجه حضور من در آن شب نشد.»
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛

معلم شهیدی که درس ایثار را آموخت

همسر شهید «سید عبدالحسین عمرانی» می‌گوید: «شهید از لحاظ اخلاقی زبانزد همه بود و به دیگران کمک می‌کرد. به ساواک گزارش داده بودند که شهید فعالیت سیاسی انجام می‌دهد، برای همین آمدند دستگیرش کنند اما دوستان شهید فراریش دادند و یک مدت در جزیره هرمز زندگی می‌کرد. شهید معلم بود و مهرماه سال 64 برای تدریس به روستای دهو رفت، برای جبهه نام‌نویسی کرد و آذرماه به جبهه اعزام شد.»
خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»

معلم شهیدی که شهادت را افتخار می‌دانست

نوید شاهد استان هرمزگان خاطره‌ای از شهید والامقام «سید عبدالحسین عمرانی» را منتشر می‌کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه