آزاده ایلامی - صفحه 2

آزاده ایلامی
اندر خاطرات اسارت؛

شروع مخفیانه فعالیت فرهنگی

طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شاید کسی باور نکند یک عده اسیری که تحت نظارت کامل دشمن و شدیدترین فشار‌های جسمی و روحی بودند، این همه تشنه تعلیم و تعلم باشند و از هر فرصتی برای فرهنگ‌سازی و ترویج مبانی و آموزه‌های دینی خودشان و نشر و گسترش علوم مختلف تلاش کنند. در ادامه این خاطره دوران اسارت منتشر می‌شود.
اندر خاطرات دوران اسارت؛

کاربرد انبردست در اسارت

طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: برخلاف نگهبان‌های دیگر که خیلی قاطی بچه‌ها نمی‌شدند، علی انبری بیشتر بین بچه‌ها وول می‌خورد و یکی‌یکی در صورت افراد نگاه می‌کرد و اولین نفری که حواسش نبود و چشمش به جمال نامبارک او می‌افتاد را صدا می‌زد. با انبردست آنقدر لاله گوش آن بینوا را فشار می‌داد تا خون ازش بچکد. در ادامه این قصه تلخ اسارت منتشر می شود.

روز قدس، روز تبری جستن از صهیونیسم و حمایت از ملت مظلوم فلسطین است

آزاده حسین‌پور ماه رمضان را یکی از بهترین ماه‌های سال و آخرین جمعۀ آن که روز قدس است را زیباترین روز دانست و گفت: این ماه می‌تواند برای مردم، ماه تزکیۀ نفس و فرصت مناسبی باشد تا ما کارنامۀ اعمال یک سالۀ خود را بررسی کنیم و در تکرار گناهانمان تجدید نظر کنیم. بر خود وظیفه می‌دانیم برای تبری جستن از استکبار و صهیونیسم و حمایت از ملت مظلوم فلسطین در روز قدس علیه اسرائیل و آمریکا شعار سر دهیم.
اندر خاطرات اسارت؛

هنر در خدمت انسانیت

حفظ جان اسرا و سالم برگشتن آن‌ها به ایران و دامن خانواده‌ها مهمترین دغدغه بزرگتر‌ها بود. تعدادی از نگهبان‌ها واقعاً جلاد و خونخوار بودند و از دقایق و ثانیه‌ها برای شکنجه و آزار دادن بچه‌ها استفاده می‌کردند و در موارد متعدد افراط در خشونت و شکنجه سبب شهادت تعدادی از بچه‌ها شد. از این طرف افراد با تجربه و شاخص به هر تدبیر و ترفندی برای کاستن از حجم خشونت‌ها و شکنجه‌ها متوسل می‌شدند تا بچه‌ها مقداری آسایش داشته باشند. یکی از این تدابیر مشغول کردن نگهبان‌ها به ویژه جلاد‌های بعثی با هنر‌های دستی بود. در ادامه این خاطره منتشر می‌شود.

نغمه «اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ» با دلهای شکسته در ماه رمضان

حاج آقا اله مراد فرح‌افزا از روحانیون استان ایلام است، وی در ذکر خاطره‌ای از ماه رمضان در اسارت می‌گوید: اسرای ما ۸ سال تمام قصد غربت کردند و با دست‌های دردمند و دل‌های شکسته شان نغمه «اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ» را مرور می‌کردند.
روایت اسرای مفقود‌الاثر ؛

سناریوی ساختگی فرار

روحانی گرانقدر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شاید به جرأت می‌توان گفت عظیم‌ترین و نفوذناپذیر‌ترین موانع و حصار‌های طول تاریخ جنگ‌های دنیا در بین اردوگاه‌های اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود. اما وقتی که پایِ بهانه و یک سناریوی ساختگی فرار در میان باشد دیگر جای استدلال و اینجور چیز‌ها نیست ... این خاطره دوران اسارت را در ادامه بخوانید.
روایت اسرای مفقودالاثر؛

«کسی خلاف نکرده»

طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: وقتی در آسایشگاه هفت بودم یک بسیجی معتقد و دلسوز مسئولیت آسایشگاه را به عهده داشت و به هیچ‌وجه حاضر نبود کسی را به بعثی‌ها معرفی کند و هر وقت از او می‌خواستند کسی را به عنوان مخالف لو بدهد، می‌گفت سیدی (قربان) همه ساکتند و کسی خلافی نکرده و هر کی سرش بکارِ خودش هست. آنها پی خلافکار نمی‌گشتند. دنبال عقده‌گشایی و آزاردادن بچه‌ها به هر بهانه‌ای بودند. ادامه این خاطره دوران اسارات را در ادامه بخوانید.
روایت اسرای مفقودالاثر؛

«حواست‌ را جمع کن»

طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شب‌های طولانیِ زمستان فرصت خوبی بود برای عبادت، وقت فراوان بود و ما هم جز کتک‌خوردن‌های گاه و بیگاه مشغولیت دیگه‌ای نداشتیم. پیش خودم گفتم هر چند روز‌ها اذیت می‌شویم، ولی شب‌ها فرصت خوبی است برای عبادت و نوافل و خواندن نماز قضا؛ لذا شروع کردم خواندن نوافل یومیه. تا اینکه یکی از بچه‌های دلسوز به من گفت هر وقت که نگهبان‌ها رد می‌شوند تو را در حالت نماز می‌ببیند، یک وقت فکر می‌کنند تو طلبه هستی و جانت به خطر می‌افته پس حواست را جمع کن. ادامه این خاطره دوران اسارات را در ادامه بخوانید.
روایت اسرای مفقودالاثر؛

«دست عنایت الهی»

ششم اسفند ماه سال ۶۵، سمبل تحمل و استقامت در برابر مشکلات برای ما اسرای در بند دشمن بود. یکی از عجایب زندگی‌ام که همیشه فکر و ذهنم را به خودش مشغول کرده، قدرت تحمل بچه‌هایی بود که در ضعیف‌ترین وضعیت ممکن از لحاظ جسمی قرار داشتند. در آن روز نه پتو و لباسی و غذایی از آسمان حواله شد و نه سربازی از دشمن هلاک شد، اما همه ما به وضوح دست عنایت و پُرمهر الهی را که مانند چتری بر سرمان کشیده شده بود رو می‌دیدیم. در ادامه این خاطره از آزاده ایلامی بخوانید.

آزاده ایلامی : در اسارت هم برای انقلاب می‌جنگیدم

اله‌یار ابراهیمی آزاده ایلامی گفت: در طی دوران اسارت هم در جهت حفظ آرمان‎های مقدس جمهوری اسلامی جنگیدیم و یک گام به نفع دشمن عقب نرفتیم. مثلا علی‌رغم اینکه داشتن تقویم در زندان ممنوع بود و اصلاً وجود نداشت، ما تاریخ و تقویم کشورمان را می‌دانستیم. بنابراین در دهۀ فجر مسابقات ورزشی برگزار کردیم و فینال آن را به روز ۲۲ بهمن موکول کردیم.
خاطره‌ای از آزاده ایلامی؛

بعثی‌ها اهل اسراف نبودند!

دکتر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی است که در عملیات کربلای 5 سال 1365 در منطقه مرزی شلمچه به اسارت دشمن درآمد. وی در بیان خاطراتی از دوران اسارت می‌گوید: فاصله‌ بین دو رسیدگی مجرحین آنقدر زیاد بود که ناچار بودیم حداکثر صرفه‌جویی را در باندها انجام بدهیم، چون بعثی‌ها اهل اسراف نبودند. در ادامه خاطره این آزاده سرافراز منتشر می‌شود.
گفتگویی به مناسبت سالروز ورود آزادگان به وطن؛

دشمن بعثی نتوانست ذره‌ای از شور محرم بکاهد

«تا حرم امام حسین (ع) فاصله‌ای نداشتند، اما نگهبانان عراقی نعمت زیارت را از آن‌ها دریغ می‌کردند. دشمن بعثی نیز هرچه کرد نتوانست ذره‌ای از شور محرم بکاهد، چون‌که اسرا عاشوراییان واقعی بودند.» نوید شاهد به مناسبت ماه محرم و ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای ایرانی به سراغ «حاج سعید کلانتری» آزادۀ سرافراز ایرانی رفته است که مصاحبه با وی را در ذیل می‌خوانیم.
محرم در اسارت(5)

دوران سخت اسارت را با عشق به امام حسین(ع) گذراندیم

«محمدرضا فرجی» متولد 1339 از آزادگان سرافراز استان ایلام است که نزدیک به 10 سال دوران سخت اسارت را با امید به خدا و عشق به امام حسین(ع) گذرانده است. در ادامه خاطرات شنیدنی از ماه محرم در اسارت را از این آزاده سرافراز تقدیم حضورتان می شود.
محرم در اسارت(2)

عشق به امام حسین (ع) محدودیت نمی‌شناخت

آزاده سرافراز «محمود منصوری» از جمله آزادگان استان ایلام است که سال ۱۳۶۶ در عملیات والفجر ۱۰ مجروح و به اسارت دشمن درآمد، وی در بیان خاطراتی از دوران محرم در اسارت می‌گوید: عشق به امام حسین (ع) در بین اسرا به حدی بود که همه محدویت‌ها و شکنجه‌ها را با جان و دل می‌خریدند.

روزهای سخت اسارت را با عشق به امام (ره) تحمل می‌کردیم

آزاده سرافراز اله‌ یار ابراهیمی: «اسارت واژۀ دردناکی است که توصیف آن بسیار سخت است، ما روزهای سخت اسارت را با عشق به امام (ره) و پیروی از آرمان‌های بزرگش تحمل می‌کردیم که با شنیدن خبر رحلت امام، برگشت به وطن دیگر ارزشی نداشت». ادامه گفتگو را در ادامه بخوانید.
رضا حسین‌پور آزاده ایلامی در گفتگو با نوید شاهد؛

روز قدس، روز تبری جستن از استکبار است

آزاده حسین‌پور ماه رمضان را یکی از بهترین ماه‌های سال و آخرین جمعۀ آن که روز قدس است را زیباترین روز دانست و گفت: این ماه می‌تواند برای مردم، ماه تزکیۀ نفس و فرصت مناسبی باشد تا ما کارنامۀ اعمال یک سالۀ خود را بررسی کنیم و در تکرار گناهانمان تجدید نظر کنیم. بر خود وظیفه می‌دانیم برای تبری جستن از استکبار و صهیونیسم و حمایت از ملت مظلوم فلسطین در روز قدس علیه اسرائیل و آمریکا شعار سر دهیم.

کمین/ خاطره اي از فشار عراقي ها در ماه محرم به اسرا

نوید شاهد - حاج «منوچهر آبسالان» آزاده سرافراز دهلرانی بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بیان خاطره اي از فشار عراقي ها در ماه محرم به اسرا گفت: آنهــا از تــرس اينكــه مبــادا، عــزاداري يــا مجلــس سـوگواري برگـزار كنيـم، بـه شـدت مراقـب اوضـاع بودنـد. تصميـم گرفتـه بودنـد كـه اسـرا را درون آسايشـگاه نگـه دارنـد...
خاطره آزاده ایلامی از ماه محرم در اسارت؛

عاشقان حسین (ع) راه پرخطر حسین گونه زیستن را بی رهرو نمی گذارند

نوید شاهد - عاشقان حسین (ع) هرچند در بند باشند و تیغ بی رحمی ها تهدیدشان کند باز دست بر نمی دارند و راه پرخطر حسین گونه زیستن را بی رهرو نمی گذارند. در ادامه خاطره ای از آزاده «سید اسماعیل موسوی» در مورد برگزاری مراسم ماه محرم در اسارت با هم می خوانیم.
خاطره ای از آزاده سرافراز «قدرت سیدی زاده»؛

نماز حاجت

نوید شاهد - قدرت سیدی زاده از آزادگان سرافراز استان ایلام است. وی که در سال 1367 در تک آخر صالح آباد که به عنوان پاسدار مسئولیت فرمانده گردان عملیاتی را بر عهده داشت مورد اسارت دشمن قرار گرفت. از شکنجه های سخت دوران اسارت می گوید و چگونه نماز حاجت یکی از برادران آزاده در حقش برآورده شده است. نوید شاهد ایلام در ادامه مخاطبان عزیز را به مطالعه این خاطره خواندنی دعوت می کند.

یک آزاده ایلامی : برگشت به وطن، با نبود امام هیچ ارزشی برای ما نداشت

آزاده سرافراز اله‌ یار ابراهیمی: «اسارت واژۀ دردناکی است که توصیف آن بسیار سخت است؛ ما روزهای سخت اسارت را با عشق به امام (ره) و پیروی از آرمان‌های بزرگش تحمل می‌کردیم که با شنیدن خبر رحلت امام، برگشت به وطن دیگر ارزشی نداشت.»
طراحی و تولید: ایران سامانه