شهید علمی در وصیت نامه خود برای تعالی انسان ها دعا کرده و مختصر از برادر شهیدش و دلتنگی او میگوید. اما تاکید میکند جای برادر شهیدش خوب است و امیدوار است به او ملحق شود.
وصیت نامه شهید «جلیل ابوالقاسمی» به همراه دستخط شهید منتشر شد؛
شهید «جلیل ابوالقاسمی» در وصیت نامه خود می نگارد؛ پس اگر من در راه دفاع اسلام و قرآن عزیز شهید شدم نباید از این مسئله ناراحت شوید زیرا شهادت یا سعادت و ذخیره الهی است که تمام ائمه شیعه به آن فوز عظیم رسیده اند.
شهید بزرگوار پس از آموزشهای لازم به خدمت سپاه پاسداران درآمدند. شهید آموزشهایی در شهر بعلبک لبنان گذرانده و در سن بیست و دو سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شدند و در عملیات کربلای هشت در منطقه شلمچه.
وصیت نامه پر بار از شهید «جعفر بی نیاز خامنه» به همراه دستخط شهید منتشر شد؛
اما مسئله اصلی که باید به آنها با سعی و کوشش کنید این است که ای مادر پدر و برادران عزیزم و ای ملت مسلمان و تمامی پیامهای امام امت را مو به مو انجام دهید چون اگر این کار را نکنید هیچ یک از مسائل دینی خود را انجام نداده اید.
ای خانواده من و ای آشنایان و دوستان امیدوارم که لب به شکوه و شکایات نگشائید و یک لحظه از شکر خدا غافل نشوید زیرا من یک امانتی بودم از خدا در پیش شما و خدا را شکر کنید که آن را سالم تحویل صاحبش دهید.
شهید حسین ضامن در یازدهم بهمن 1339 در خانواده ای مذهبیی در شهر زاهدان متولد شد. وی تحصیلات خود را در مقطع متوسطه در رشته فرهنگ و ادب در شهر زاهدان به پایان برد. در 21 تیر 1361 به خدمت سربازی فرخوانده شد.
شهید حسین ضامن در یازدهم بهمن 1339 در خانواده ای مذهبیی در شهر زاهدان متولد شد. وی تحصیلات خود را در مقطع متوسطه در رشته فرهنگ و ادب در شهر زاهدان به پایان برد. در 21 تیر 1361 به خدمت سربازی فرخوانده شد.
وصیت نامه شهید «داود ابراهیمی» به همراه دستخط شهید منتشر شد؛
اما شما خواهرانم که آرزوی دامادی برادرت را داشتید مثل علی اکبر که حجله اش سنگرش. جشن دامادی او شبهای حمله و شیرینی آن گلوله و فشنگ بوده است. خواهرها تنها خواهش من این است که برای من عزا نگیرید و همانطوریکه من راه حسین(ع) را در پیش گرفته ام شماها هم دنباله راه زینب را ادامه بدهید.
وصیت نامه پر محتوا از شهید «رضا نیکوسخن لامع» منتشر شد؛
به عنوان بســیجي در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت ،1361، با سمت آرپيجيزن در خرمشهر به شهادت رسید. پیکر وي مدتها در منطقه برجا ماند و سال 1366، پس از تفحص در گلزار شهداي امامزاده عبدالله زادگاهش به خاک سپرده شد
«شهید علی کرم سیری» در وصیت نامه اش می نگارد؛ اگر خدای ناکرده به اسلام کم توجهی یا سهل انگاری کنیم ضریه جبران ناپذیری به پیکر اسلام وارد ساختیم که این ضربه به سود دشمنان تمام خواهد شد پس شما ای امت حزب الله همت کنید و تا رفع ظلم و فتنه تا آخرین قطره خون خود به دفاع و مبارزه برخیزید که سرنوشت اسلام بستگی به همت و اراده شما دارد.
خالصانه راهم ر انتخاب نمودم و پيمانى كه با رهبر انقلاب بسته ام هرگز نخواهم شكست و پيام من به ملت شهيد پرور مان است كه نگذاريد دشمنى كه رفته است مجددا پيدا شود و خون شهيدان بدين وسيله پايمال شود
شهید حسین عاشوری می نویسد: من به قطره قطره خون تمام ياورانى كه در راهت مظلومانه و سعادتمندانه جان دادند. قسم ياد مى كنم كه از تو و قرآن كريم پاسدارى كنم و جان نالايقم را در راه پر عظمت اسلام و قرآن فدا كنم
مادر عزیز و پدر گرامی در بین مردم خود را مغرور ندانید و هرگز احساس ناراحتی نکنید و افتخار کنید که فرزندی را در راه اسلام و امام و در نهایت حسین ( ع ) داده اید
اکنون که لياقت مهماني خدا را پيدا کردم به شما عرض مي کنم که صبر و استقامت را پيشه کنيد و با صبر و خطابه اسلام را دشمن اسلام را به مردم به شناسانيد تا آنان که در خواب غفلت هستند بيدار شوند و حتي را قبول کنند
چون تا رسیدن به درجه انسانیت و مؤمن واقعی شدن فاصله زیادی دارم.
من خود را آماده امتحان دادن در این راه کرده ام و به فرمان امام خمینی رهبر کبیر انقلاب که همچون حسین که فرمود هل من ناصر ینصرونی؟
درست است که باید عصای پیری شما می شدم، اما چه می شود کرد وقتی می بینم که صدام خونخوار و کور شرق و غرب چنین بیرحمانه به مملکت اسلامی ما تجاوز کرده و عده کثیری از مردم ما را به خاک و خون کشیده، چاره ای جز رفتن بر جبهه و جنگ با این مزدور بعثی ندارم .
وصیت نامه شهید «سیدمجید موسوی» به همراه دستخط شهید منتشر شد؛
شهید «سیدمجید موسوی» در وصیت نامه اش می نگارد؛ نه اینکه کینه دارم بلکه می خواهم ظلم و جور را در هم بکوبم، آری پدر و مادر گرامی من از سرزمین ناموس این کشور اسلامی حفظ گردد تا دینم را احیا کنم و نگذارم یزیدیان زمان طمع در آیین و دین ما داشته باشند .
قسم به آن خداوندي كه ما را آفريد و بما سلامتي و وجود داد اگر قادر متعال به اين حقير چند بار جان بدهد و بميراند باز هم حاضرم جان ناقابل خود را فداي اسلام عزيز بكنم و اين را يك وظيفه شرعي خود مي دانم.