برادر شهید «محمدعلی هنرمند» نقل میکند: «آخرین اعزامش بود. موقع خداحافظی برق زیبایی در چشمانش موج میزد. گفت: این آخرین دیدار ما است. دارم میرم و دیگه برنمیگردم! همینطور هم شد.»
نوید شاهد_«نرگس رحماني خواه»، همسر شهید «محمد صحرانشین» از آخرین دیدار خود با همسرش این چنین یاد میکند: به او گفتم؛ بيا كمي استراحت كن فردا بايد مسافت زيادي بروي، او گفت: امشب شب آخر است! خواب ديده ام فقط امشب در كنار شما هستم، اين دفعه شهيد مي شوم.
مرور خاطرات شهدا از زبان مادرانشان که سالها پس از شهادت آنها با این خاطرات زندگی میکنند، برای ما شنیدنی و یادآور جانفشانیهایشان در هشت سال دفاع مقدس است که در بین خاطرات آنها آخرین وداع این شهدا را با مادرانشان مرور میکنیم.
کتاب « آخرین وداع »، حدیث بیقراری 72 مادر شهید است، مادرانی که همراه با اشک و آه از آخرین بدرقه فرزندان دلبندشان گفتند و در دو هزار نسخه منتشر شده است.
پدر مخالف بود. فکر میکرد مظفر بهتر است سنگر مدرسه را حفظ کند. عاقبت راضی شد که مظفر تابستانها به جبهه برود. اما باز هم کافی نبود. عاقبت رضایتنامهای نوشت و پدر را مجبور کرد که امضایش کند.
این تصاویر یادآور روزهایی است که مردان غیور استان گیلان اعم از پیرو جوان به فرمان رهبرشان و برای دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی عازم جبهه های حق علیه باطل شدند. این تصاویر شامل عکس هایی از صحنه های اعزام به جبهه، مراسمات و برنامه های گوناگون، رزمندگان و شهدای استان گیلان می باشد.