خاطره - صفحه 68

آخرین اخبار:
خاطره
سی و چهارمین سالروز شهادت

خاطره منتشر نشده جبهه به روایت از شهید علی کولیوند

شب شب شهادت بود همه چيز نداي پيروزي مي داد هواي رود كرخه گرم و سوزان همراه با بوي دود و باروت در هر لحظه خون شهيدي فضاي جبهه ها را عطرآگين مي كرد..
در سالروز شهادت سردار شهید سلمان ایزدیار روایت شد:

همچون پروانه ای خود را فدای یارانش کرد+ خاطرات منتشر نشده

اختصاصی نوید شاهد از کرج: شهید ایزدیار به جهت این که رزمندگان را از میدان مین بیرون بکشد همچون پروانه ای خود را در دل مین ها رها کرد تا یارانش را نجات دهد.
بیستمین سالگرد شهادت حجت الاسلام والمسلمين ملكي بنادکوکی ( ملك زاده)

روحانی شهیدی که از شهرت فاصله گرفت + تصاویر منتشر نشده

نوید شاهد از کرج: هنگام ساختن مسجد خودش ملات درست می کرد و پا به پای کارگرها کار می کرد و تمامی اینها از عشق به اسلام و انقلاب سرچشمه گرفته بود. می گفت: من یک روحانی ساده هستم و اهل محافظ و نگهبان و این حرف ها نیستم، وجود شهید ملکی یک پارچه خضوع و تواضع بود و همیشه از شهرت فاصله می گرفت.
سالروز شهادت شهید علی توکلی

خاطره بازیگری شهید علی توکلی در یک فیلم

نوید شاهد از کرج : یكي از خاطرات جالبي كه از اين شهيد گرانقدر دارم اين بود كه در پي رفت و آمدهاي مكرر ما با بسيجيان عزيز قرار شد علي در فيلمي نقش راننده آمبولانس ایفا کند...

لحظه شهادت شهید بهشتی

نوید شاهد: در ميان صدها خاطره ‌اي كه در چند سال از نزديك با يكصد نفر از دوستان نزديكان و مرتبطان سيد شهيدان امام و انقلاب، آيت الله مظلوم دكتر سيدمحمد حسيني بهشتي شنيدم و نوشتم كه بيشتر آنها حلاوت خاص خود را داشته و دارند، يك خاطره بيش از خاطرات ديگر كه از زبان مرحوم حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل فردوسي‌پور ـ از ياران نزديك امام و از اعضاي دفتر ايشان در نجف و پاريس كه از محدود بازماندگان واقعه و فاجعه هفتم تير بود ـ بسيار بهت‌آور و شنيدني است.

خاطره ای از همسر شهید یوسف ولی نژاد

همه از كارهاي او شگفت زده بودند. خدايا اين ديگر چه جور بنده اي است؟ وقتي پايش درد مي كرد يا حالت سوزش داشت آه نمي گفتند. هميشه يا مهدي(عج) مي گفتند واقعاً شجاعت ها و شهامت هايشان پندي است براي ما. واقعاً آموختنی هستند و ياد گرفتني.

خاطراتی از شهيد چمران

نوید شاهد: اسم چمران معروف تر از خودش بود. وقتی عکسش رسید دست اسرائیلی ها ، با خودشان فکر کردند « این همان یارو خبر نگاره نیست که می آمد از اردوگاه ما گزارش بگیرد؟ » آن ها هم برای سرش جایزه گذاشتند.

وقتی فهمیدم تشنگی یعنی چه

نوید شاهد: 23 خرداد سالروز آغاز عملیات بیت المقدس 7 در سال 67 است . برای یادبود این روز خاطره ای از یک بسیجی گردان مالک را از این عملیات روایت می کنیم.
یادی از شهيد عطاءاله رفيعي / معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان

شهادت آرزوی همیشگی او بود

شهید رفیعی دائم به فكر جبهه، جنگ و شهادت بود و با دوستان شهيد خود بارها به مناطق جنگي رفته و از اينكه به شهادت نرسيده بود اظهار ناراحتي و دلتنگي مي‌كرد و از خدا مي‌خواست او را به فيض عظماي شهادت برساند .
یادی از شهيد سيداسداله حسيني/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان

شهیدی که پیکرش مدت‌های بی نام و نشان ماند

شهید حسینی در بسياري از شب‌ها نماز شب مي‌خواند و خود را برای کاری بزرگ آماده می کرد.
یادی از شهيد رجبعلي افشار/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان

اگر کشته شویم بازهم پیروزیم

شهید افشار در بخش از وصیتنامه خود می‌نویسد: اگر ما بكشيم و يا اگر كشته شويم پيروزيم چون اگر بكشيم بدان معني است كه تمام منافقين را از بين برده‌ايم و خودمان آزادانه زندگي خودمان را با شرايط اسلام ادامه خواهيم داد.
یادی از شهيد ابوالقاسم بهرامي/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان

شهیدی که همیشه خنده بر لب داشت

شهید بهرامی سال دوم دانشسرا موفق شد آموزش نظامي را با عشق وصف نشدني طي نمايد و خود را براي رسيدن و وصال به دوستان شهيدش آماده کند.
یادی از شهید ‌هادي پيران/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان

شهیدی که دست‌نوشته‌هایش بوی عشق و شهادت می‌دهد

شهید پیران نه تنها يك معلم بلكه خدمتگزاري بود كه براي رفاه حال مردم و دانش آموزانش از هيچ كوششي دريغ نمي كرد.
یادی از شهيد ذبيح اله جعفري/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان

شهیدی که به نفس اماره امان نداد

شهید جعفری فرزندي زحمت‌كش و شايسته‌ براي پدر و مادر و برادري مهربان براي خواهران و برادرش بود و هر مشكلي را به جان خود مي‌خريد تا ديگران در آسايش باشند.
یادی از شهيد سيدمحمد اميني

در عالم رويا ديده بود كه دو بال به او عطا شده

او در بهمن 57 به عضويت كميته انقلاب اسلامي، حزب جمهوري و بسيج ابهر درآمد تا به اين طريق دين خود را به انقلاب ادا کند.
یادی از شهيد محمود ربّي

تلاش‌هاي خيرخواهانه او در ميان مردم زبانزد بود

عادت داشت هرگاه حقوقي مي‌گرفت با آن لباس، برنج و... برای خانواده‌هاي فقير تهیه کند.
روایتی از احمد دواتگر

حکایت پیرزن عراقی که آب میوه به اسرای ایرانی داد

هیچ گاه یادم نمی رود آن پیر زن عراقی را که وقتی فهمید ما اسرای ایرانی هستیم به دلیل شلوغ بودن محوطه از فرصت استفاده کرده و یواشکی چند تا آبمیوه به داخل سالنی که در آن بودیم انداخت. اما سرباز عراقی وقتی متوجه این موضوع شد، قنداق تفنگش را روی بدن آن پیرزن فرود آورد ......

فرمانده ای با تدبیر

نویدشاهد: شهيد طوسي سرداري شجاع و فرماندهي با تدبير بود. سخت ترين مأموريتهاي اطلاعاتي عملياتي دفاع مقدس را به عهده داشت و خطرناك ترين مأموريتها را به عهده مي گرفت و بدون آنكه در چهره اش اثري از خستگي و يا نشاني از اضطراب و نگراني ديده شود به خوبي آن را انجام مي داد.
یادی از شهيد جمشيد پيرجان

اگر شهيد شوم افتخار كنيد

او به همراه دسته‌اي از كبوتران سفيدِ حرمِ عشق، رهسپار منطقه جنگی گرديد تا مظلوميت خود و انقلاب اسلامي را به دنيا اعلام كند.
یادی از شهيد حكمت‌اله رحماني

رفتن من حتمی است

او به انقلاب و رهبر انقلاب عشق مي‌ورزيد و در راهپيمايي‌ها خود پيشاپيش مردم شعار مي‌داد.
طراحی و تولید: ایران سامانه