برادر شهید معتضدیان در خاطره ای می گوید: تمام دلهره پدرم این بود که صمد به جبهه برود از این جهت تمام سعی خود را کرد و او را به تهران فرستادند ولی پس مدتی خبر از جبهه آوردند.
در اینجا جوانانی را می توان مشاهده کرد که انگار درس فداکاری و شهامت و شجاعت را از علي اکبر حسين عليه السلام آموخته اند آنچنان در مقابل سختی ها راست قامت ايستاده اند که هيچ فکر غرب زده ای نمی تواند با تمام دستگاههای کامپيوتريشان آنها را اندازه گيری نمايد.
در سال 1359 با کمک شهيد نصيري روزنامه جمهوری اسلامی را از دست ليبرالها نجات داد و رسما مسئوليت توزيع آن را به عهده گرفت . پس از آن خبرنگاری اين روزنامه را قبول کرد و تا فروردين ماه سال 1361 در اين سمت شد فعالانه خدمت مي کرد .
محمد همیشه موتور گازی اش را پشت در خیاطی پارک می کرد. چشمم به خیاطی محمد افتاد، دیدم پسر بچه ای که در محل به شیطنت معروف بود و همه از دستش عاصی بودند، موتور محمد را برداشت و شروع کرد به دویدن .
روزی ابوالحسن تمام دوستان را دور هم جمع کرد و با هم تصمیم گرفتند که هر ساله جشن میلاد امام زمان (عج) را در امامزاده حسین روستا برگزار کنند . بعدها از همان جمع تعدادی شهید شدند.
اسکندر یکی از مبارزان دوره شاهنشاهی در روستای خویش بود او چندين بار توسط مأمورين رژيم مورد تعقيب قرار گرفت، اما هر بار با زيرکی و هوشياری خاصی توانست خود را از چنگال آنها نجات دهد.
ای برادر مسئول که مسئوليتي را در اين دنيا بي ارزش به تو محول کرده اند بدان و آگاه باش که اگر خداي نخواسته قدمي به جز اسلام برداريد در محضر الهی محکوم خواهيد شد و به جزای اعمال خود چه در در اين دنيا و چه در آخرت خواهيد رسيد . آن وقت است که خون شهيدان را پايمال کرده ايد و بايد جواب گوی تمام شهيدانی که در راه حق شهيد شده اند باشيد.
اگر در اين عمليات پيروزمندانه ، شهادت نصيب ما شد برای من ناراحت نباشيد و به ياد علی اکبر امام حسين گريه کنيد ، شماها که از زينب عزيزتر نيستيد ، زينب داغ 72 نفر را ديد باز صبر کرد .
حال كه كافران بعثى با آمريكاى جهانخوار دست به دست يكديگر دادهاند،من براى اينكه به جهانيان بفهمانم كه هر كسى روبروى اسلام بايستد هلاك و نابود خواهد شد به جبهه حق عليه باطل روانه شدم.