«زیارت مراد»، خاطرهای از شهید صمد ارادتی
هنوز ۱۴ سالی نداشت که کلاس درس را رها کرد و در شیارهای صفوف جوانان حق طلب شهر جاری شد.
با اینکه هنوز سرد و گرم روزگار نکشیده بود، به سرعت از وضعیت جریانات سیاسی و اجتماعی آن روز به تحلیلهای درست و منطقی دست یافت. سمت انقلاب و مسیر صحیح حرکت انقلابی امام(ره) را به درستی در مذاق جان شیفتهاش به نغمه خلاقی نشانده بود و پیش میشتافت.
شوری شیرین همراه با سوزش مطبوع از مهر امام(ره) مدام جانش را به هیجان میآورد و مشتاقانه در آرزوی دیدار حضرتش بود که به هر دری میزد تا شاید گشایشی حاصل آید. به طوری که دو بار به زیارت حضرتش نائل شد و جذبه آن دیدارها را همیشه در وجودش احساس میکرد و با یاران پیوسته از این وصل شیرین سخن میگفت و بارها بازگو مینمود.
ستاب تبلور شخصیت عملیاش چنان سریع بود که به زودی جزو دسته برادران مربی واحد آموزش سپاه اردبیل قرار گرفت. در جریان همین مسئولیتهای عملی بود که گل خلاقیتهای وجودش شکفتن آغاز کرد و حضورش در سپاه چنان لازم و ضروری احساس گردید که مسئولان به دلیل نیاز به او از رفتنش به جبههها مانع میشدند تا اینکه جان بیقرارش ماندن در چهار دیواری پادگانهای آموزشی سپاه را تاب نیاورد و ناگزیر شد به شیوه دیگری عمل نموده، خود را به میدان نبرد برساند.
به بهانه استراحت به طور رسمی تقاضای مرخصی استحقاقی چند روزه نمود و به جبهه شتافت. برادران پس از شنیدن خبر این رفتار وی، به خاطر عشق و علاقهاش به خدمت فداکارانه تحسینش میکردند.